مسیر جاری :
سازِ ذرات همه نغمۀ تسبیح خداست
سازِ ذرات همه نغمۀ تسبیح خداست
گر خلایق درِ گوش شنوا بگشایند
نای توحید به چنگ آر و دمی دم کآفاق
گوش در نغمۀ آیات خدا بگشایند
ز محراب اجابت میشود مقبول طاعتها
اگر چه از رگ گردن تویی نزدیکتر با من
تو را هر لحظه از جایی منِ سر در هوا جویم
ز محراب اجابت میشود مقبول طاعتها
نجویم گر تو را ای قبلۀ عالم...
بوَد آیا که درِ صلح و صفا بگشایند
بوَد آیا که درِ صلح و صفا بگشایند
تا دری هم به مراد دل ما بگشایند
یا رب از ظلمت زندان شبستان ما را
گو شبی روزنه در صبح و ضیا بگشایند
روشن از روی تو آفاق جهان میبینم
روشن از روی تو آفاق جهان میبینم
عالم از جاذبهات در هیجان میبینم
بینشانی تو و حیرانم از این راز که من
هر کجا مینگرم از تو نشان میبینم
گهی از دل، گهی از دیده، گاه از جان تو را جویم
گهی از دل، گهی از دیده، گاه از جان تو را جویم
نمیدانم تو را ای یار هر جایی، کجا جویم؟...
ندارم همچنان یک جا قرار از بیقراریها
اگر چه در...
سبز کن بار دگر مزرع بیحاصل ما
شب ظلمانی ما نامهسیه چون مانَد؟
که به جولانگه آن رویِ چو ماه آمدهایم
سبز کن بار دگر مزرع بیحاصل ما
گر چه مستوجب آتش چو گیاه آمدهایم...
چه شبهای درازی را که بی یاد تو سر کردم
زمانه از تو دورم کرده و شیطان فراوان است
نمی جویم تو را، گم کرده ام سیر جلالی را
چه شبهای درازی را که بی یاد تو سر کردم
ببخش این سرکشی این...
چشیدم در حریمت طعم عشق لایزالی را
چشیدم در حریمت طعم عشق لایزالی را
کشیدم در غل و زنجیر، نفس لا ابالی را
خداوندا به شوق بارش باران الطافت
تحمل کرده ام این سالهای خشکسالی را
الهی سینهای داریم پُر سوز
الهی سینهای داریم پُر سوز
تبسم کن در این آیینه یک روز
تبسم کن، تبسم کن، الهی!
مرا در عطر خود گم کن، الهی!
تمام فصل من شد برگریزان
مدد کن لحظهای از خود گریزم
که تاریک است صبح رستخیزم
تمام فصل من شد برگریزان
بده داد منِ از خود گریزان
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
آنان که گذشته را به خاطر نمي آورند محکوم به تکرار آنند. «سانتايانا»
باد مي تواند درخت بلوط را بر زمين اندازد ولي نمي تواند ريشه هايش را از...
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
از سه چيز بايد حذر كرد، ديوار شكسته، سگ درنده، زن سليطه ! «ضرب المثل ايراني»
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
همت بلند دار که مردان روزگار / از همت بلند بجائي رسيده اند« سعدي»