مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 207

الهی نصیب این بیچاره از این کار همه درد است مُبارک باد که مرا این همه درد در خورد است بیچاره آن کس از این درد فرد است، حقا که هر کس بدین درد...

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 210

الهی در ذات بی نظیری در صفات بی مانندی و گناهکاران را آمرزگاری و ایشانرا راز داری زیبا صنع و شیرین گفتاری دانای راز ها، عالم اسرار و معیوبان...

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 202

الهی نه جُز از شناخت تو شادی است نه جُز از یافت تو زندگانی، زندگانی بی تو، بردگی است و زنده به تو هم زنده و هم زندگانی است. غم کی خورد آنکه...

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 203

الهی ای یافته و یافتنی، از مست چه نشان دهند جُز بی خویشتنی همه خلق را محنت از دوری است و این بیچاره را از نزدیکی، همه را تشنگی از نایافت آب است...

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 204

الهی ای دانندهٔ هر چیز و سازندهٔ هر کار و دارندهٔ هر کس نه کس را با تو انبازی و نه کس را از تو بی نیازی کار به حکمت می اندازی و به لطف می سازی،...

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 205

الهی به عنایت هدایت دادی و به معونت ها بذر خدمت رویانیدی و به پیغام آب پذیرش دادی، بنظر خویش میوهٔ محبت وارسانیدی اکنون سزد که سموم مکر از آن...

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 199

الهی تو آنی که نور تجلی بر دلهای دوستان تابان کردی و چشمه های مهر در سر ایشان روان کردی، تو پیدا و به پیدایی خود در هر دو گیتی نا پیدا کردی....

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 200

الهی هر چه نشان می شمردم پرده بود و هر چه مایه می دانستم بهیده بود. ای کردگار نیکو کار آنچه بی ما ساختی بی ما راست دار و آنچه تو بر تاوی به ما...

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 201

الهی راهم نما بخود و باز رهان مرا از بنده خود، ای رساننده بخود برسانم که کسی نرسیده بخود، بار الها یاد تو عیش است و مهر تو سور، شناخت تو ملک...

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 198

الهی تو دوستان خود را به لطف پیدا گشتی تا قومی را بشراب انس مست کردی، قومی را به دریای دهشت غرق کردی، ندا از نزدیک شنوانیدی و نشان از دور دادی...