مسیر جاری :
دور از تو صبوری نتواند دل من
وصل تو حیات خویش داند دل من
آهسته رو ای دوست که دل همره توست
زنهار چنان مرو که ماند دل من
بگداختم از دست جفا کردن تو
اینست طریق بنده پروردن تو؟
گر من به گناه عاشقی کشته شوم
خون من بیگناه در گردن تو
نقش تو اگر نه در مقابل بودی
کارم ز غم فراق مشکل بودی
دل با تو دیده از جمالت محروم
ای کاش که دیده نیز با دل بودی
گه در پی آزار دل رنجوری
گه بر سر بیداد من مهجوری
شوخی و به حسن خویشتن معذوری
بر عاشق خود هرچه کنی معذوری
در عشق نکویان چه فراق و چه وصال؟
بدحالی عاشقان بود در همه حال
گر وصل بود مدام سوزست و گداز
ور هجر بود تمام رنجست و ملال
من باده به مردم خردمند خوردم
یا از کف خوبان شکرخند خوردم
هرگز نخورم ز باده خوردن سوگند
حاشا که به جای باده سوگند خورم
نی از تو حیات جاودان میخواهم
نی عیش و تنعم جهان میخواهم
نی کام دل و راحت جان میخواهم
آنی که رضای توست آن میخواهم
تا چشم تو عشوهساز خواهد بودن
صد دلشده عشقباز خواهد بودن
تا از طرف تو ناز خواهد بودن
از جانب ما نیاز خواهد بودن
کس نیست انیس دل غمپرور من
تا پاک کند اشک ز چشم تر من
سویم هم آب چشم میآید بس
آن نیز روان میگذرد از سر من
مسکینم و کوی عاشقی منزل من
مسکین من و دیگر دل بیحاصل من
ای جان حزین تو نیز مسکین کسی
مسکین تو مسکین من و مسکین دل من
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
گل عشق تو هستم شبنمم باش
دلم دنياي زخمه مرهمم باش
ز درد بي کسي قلبم...
قبل از ازدواج دربارۀ تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، حالا شش فرزند دارم ولی...
پايبندى دولت ها و ملتها به اسلام مانع از تسلط استثمار گران و متكبران بر...
ظهر عاشورا، زمین کربلا بود و حسین
پیش خیل دشمنان، تنها خدا بود و حسین...
دو چيز طيره عقل است دم فرو بستن / به وقت گفتن، گفتن به وقت خاموشي(سعدي)
تا جان به تنم باشد ، یادت به سرم باشد
تا سر ندهم بر باد ، هرگز نروی از...
مهربانی باغ سبزی است که از روزنه ی پنجره ها باید دید، مهربانم مگذار لحظه...
برگ در انتهای زوال می افتد و میوه در انتهای کمال ، بنگر که تو چگونه می...