نقل است راهزنان به کاروانی حمله کردند و همه کالاهای ارزشمند آنها را با خود بردند. وقتی به قرارگاه خود رسیدند، سردسته دزدان بسته باری را گشود...

شخصی از عارفی موعظه‌ای خواست. وی گفت: از مردمی در شگفتم که خانه‌ای می‌سازند که هر روز گامی از‌ آن دور می‌شوند و ساختن خانه‌ای را که هر روز گامی...

علامه «حسن‌زاده آملی» می‌گوید: «درس استاد شعرانی تقریباً هیچ تعطیلی نداشت. در طول سال تنها دو روز تعطیل بود: یکی عاشورا و دیگر [روز] شهادت رسول...

از عابدی پرسیدند: چگونه روزگارت را سپری می‌کنی؟ لبخندی زد و گفت: من همنشین پروردگار خویشتنم! هرگاه بخواهم او رازهایش را به من بگوید، کتاب آسمانی...

شخصی از حکیمی در باب فضیلت عدل و رذیلت ظلم و ستم رهنمونی سودمند طلب کرد. حکیم گفت: همانا جهان به عدل، آباد و به جور و ستم ویران می‌شود. عدل تا...

از «ویکتور هوگو» (شاعر و نویسنده مشهور فرانسوی) پرسیدند: خوشبخت کیست؟ گفت: کسی که به یکی از دو چیز دسترسی دارد: یا کتاب‌های خوب یا دوستانی که...

امّ حسّان»، بانوی زاهدی بود که در خانه‌اش جز حصیری کهنه و پاره چیز دیگری نبود. به او گفتند: اگر از بستگانت کمک بخواهی، حتماً به تو کمک خواهند...

استاد «قرائتی» می‌گوید: «در مراسم حج دیدم یک سودانی، پیرمردی ایرانی را که خسته و ناتوان شده بود، به دوش گرفته تا به مقصد برساند. به او گفتم:...

آورده‌اند روزی آموزگار انوشیروان او را بدون تقصیر و دلیل تنبیه کرد. انوشیروان کینه وی را در دل گرفت و وقتی به پادشاهی رسید، از او پرسید:‌ چرا...

شخصی موعظه‌خواه، از حکیمی طلب پندی آموزنده کرد. حکیم گفت:‌ رأی بزرگ را حقیر مدارید، اگرچه از کودک خردسال باشد؛ زیرا درّ گران‌بها از قیمت خود...