0
مسیر جاری :
مبارک ساعتي باشد که با منظور بنشيني سعدی شیرازی

مبارک ساعتي باشد که با منظور بنشيني

مبارک ساعتي باشد که با منظور بنشيني شاعر : سعدي به نزديکت بسوزاند مگر کز دور بنشيني مبارک ساعتي باشد که با منظور بنشيني تو را بازي همين باشد که چون عصفور بنشيني عقابان...
ياري آنست که زهر از قبلش نوش کني سعدی شیرازی

ياري آنست که زهر از قبلش نوش کني

ياري آنست که زهر از قبلش نوش کني شاعر : سعدي نه چو رنجي رسدت يار فراموش کني ياري آنست که زهر از قبلش نوش کني تو چه ياري که چو ديگ از غم دل جوش کني هاون از يار جفا بيند...
اگر لذت ترک لذت بداني سعدی شیرازی

اگر لذت ترک لذت بداني

اگر لذت ترک لذت بداني شاعر : سعدي دگر شهوت نفس، لذت نخواني اگر لذت ترک لذت بداني گرت باز باشد دري آسماني هزاران در از خلق بر خود ببندي گر از چنبر آز بازش پراني ...
گر شهوت از خيال دماغت به در رود سعدی شیرازی

گر شهوت از خيال دماغت به در رود

گر شهوت از خيال دماغت به در رود شاعر : سعدي شاهد بود هر آنچه نظر بر وي افکني گر شهوت از خيال دماغت به در رود وقتي رسد که گوش طبيعت بيا کني ذوق سماع مجلس انست به گوش دل...
اي صوفي سرگردان، در بند نکونامي سعدی شیرازی

اي صوفي سرگردان، در بند نکونامي

اي صوفي سرگردان، در بند نکونامي شاعر : سعدي تا درد نياشامي، زين درد نيارامي اي صوفي سرگردان، در بند نکونامي گر حافظ قرآني، يا عابد اصنامي ملک صمديت را، چه سود و زيان...
هر روز باد مي‌برد از بوستان گلي سعدی شیرازی

هر روز باد مي‌برد از بوستان گلي

هر روز باد مي‌برد از بوستان گلي شاعر : سعدي مجروح مي‌کند دل مسکين بلبلي هر روز باد مي‌برد از بوستان گلي بر جور روزگار ببايد تحملي مألوف را به صحبت ابناي روزگار همچون...
يارب از ما چه فلاح آيد اگر تو نپذيري سعدی شیرازی

يارب از ما چه فلاح آيد اگر تو نپذيري

يارب از ما چه فلاح آيد اگر تو نپذيري شاعر : سعدي به خداوندي و فضلت که نظر بازنگيري يارب از ما چه فلاح آيد اگر تو نپذيري يا نگويم که تو خود واقف اسرار ضميري درد پنهان...
چو کسي درآمد از پاي و تو دستگاه داري سعدی شیرازی

چو کسي درآمد از پاي و تو دستگاه داري

چو کسي درآمد از پاي و تو دستگاه داري شاعر : سعدي گرت آدميتي هست، دلش نگاه داري چو کسي درآمد از پاي و تو دستگاه داري مگر از ديار دنيا، که سر دو راه داري به ره بهشت فردا،...
شبي در خرقه رندآسا، گذر کردم به ميخانه سعدی شیرازی

شبي در خرقه رندآسا، گذر کردم به ميخانه

شبي در خرقه رندآسا، گذر کردم به ميخانه شاعر : سعدي ز عشرت مي‌پرستان را، منور بود کاشانه شبي در خرقه رندآسا، گذر کردم به ميخانه که تا قصر دماغ ايمن بود ز آواز بيگانه ز...
آستين بر روي و نقشي در ميان افکنده‌اي سعدی شیرازی

آستين بر روي و نقشي در ميان افکنده‌اي

آستين بر روي و نقشي در ميان افکنده‌اي شاعر : سعدي خويشتن پنهان و شوري در جهان افکنده‌اي آستين بر روي و نقشي در ميان افکنده‌اي در نهاد بلبل فرياد خوان افکنده‌اي همچنان...