مسلمانان سراي عمر، در گيتي دو در دارد
مسلمانان سراي عمر، در گيتي دو در دارد شاعر : سنايي غزنوي که خاص و عام و نيک و بد بدين هر دو گذر دارد مسلمانان سراي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
خرد کمتر از آن باشد که او در وي کند منزل
خرد کمتر از آن باشد که او در وي کند منزل شاعر : سنايي غزنوي مغيلان چيست تا سيمرغ در وي آشيان دارد خرد کمتر از آن...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
روي تو رخان عاشقان را
روي تو رخان عاشقان را شاعر : سنايي غزنوي جز در کنف امان ندارد روي تو رخان عاشقان را جز چون ره کهکشان ندارد ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تا باز فلک طبع هوا را چو هوا کرد
تا باز فلک طبع هوا را چو هوا کرد شاعر : سنايي غزنوي بلبل به سر گلبن و بر شاخ ندا کرد تا باز فلک طبع هوا را چو هوا...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
دي دل ما فگار خواهد کرد
دي دل ما فگار خواهد کرد شاعر : سنايي غزنوي وز ستم سوگوار خواهد کرد دي دل ما فگار خواهد کرد باز عهد استوار خواهد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
باز جانها شکار خواهد کرد
باز جانها شکار خواهد کرد شاعر : سنايي غزنوي گر جمال آشکار خواهد کرد باز جانها شکار خواهد کرد جان به شکل شکار...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
مبارز او بود کاول غزا با جان و تن گيرد
مبارز او بود کاول غزا با جان و تن گيرد شاعر : سنايي غزنوي ز کوي تن برون آيد به شهر دل وطن گيرد مبارز او بود کاول...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
روزي که جان من ز فراقش بلا کشد
روزي که جان من ز فراقش بلا کشد شاعر : سنايي غزنوي آنروز عرش غاشيه‌ي کبريا شد روزي که جان من ز فراقش بلا کشد اين...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
وجود عشق عاشق را وجود اندر عدم سازد
وجود عشق عاشق را وجود اندر عدم سازد شاعر : سنايي غزنوي حقيقت نيست آن عشقي که بر هستي رقم سازد وجود عشق عاشق را وجود...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
خورشيد چو از حوت به برج حمل آمد
خورشيد چو از حوت به برج حمل آمد شاعر : سنايي غزنوي گويند ز سر باز جهان در عمل آمد خورشيد چو از حوت به برج حمل آمد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
عاشقانت سوي تو تحفه اگر جان آرند
عاشقانت سوي تو تحفه اگر جان آرند شاعر : سنايي غزنوي به سر تو که همي زيره به کرمان آرند عاشقانت سوي تو تحفه اگر جان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
عقل کل در نقش روي دلبرم حيران بماند
عقل کل در نقش روي دلبرم حيران بماند شاعر : سنايي غزنوي جان ز جاني توبه کرد آنک بر جانان بماند عقل کل در نقش روي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي مسلمانان خلايق حال ديگر کرده‌اند
اي مسلمانان خلايق حال ديگر کرده‌اند شاعر : سنايي غزنوي از سر بي‌حرمتي معروف منکر کرده‌اند اي مسلمانان خلايق حال...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
باز متواري روان عشق صحرايي شدند
باز متواري روان عشق صحرايي شدند شاعر : سنايي غزنوي باز سرپوشيدگان عقل سودايي شدند باز متواري روان عشق صحرايي شدند...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي سنايي ز جسم و جان تا چند
اي سنايي ز جسم و جان تا چند شاعر : سنايي غزنوي برگذر زين دو بي‌نوا در بند اي سنايي ز جسم و جان تا چند هر دو را...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
مرحبا بحري که از آب و گلش گوهر برند
مرحبا بحري که از آب و گلش گوهر برند شاعر : سنايي غزنوي حبذا کاني کزو پاکيزه سيم و زر برند مرحبا بحري که از آب و...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چون همي از باغ بوي زلف يار ما زند
چون همي از باغ بوي زلف يار ما زند شاعر : سنايي غزنوي هر که متواريست اکنون خيمه بر صحرا زند چون همي از باغ بوي زلف...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
جوشها در سينه‌ي عشاق نيز از مهر تو
جوشها در سينه‌ي عشاق نيز از مهر تو شاعر : سنايي غزنوي هر زماني تف وراي گنبد خضرا زند جوشها در سينه‌ي عشاق نيز از...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
روز بر عاشقان سياه کند
روز بر عاشقان سياه کند شاعر : سنايي غزنوي مست چون قصد خوابگاه کند روز بر عاشقان سياه کند ز آنچه او در ميان راه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
يکرنگ و با زبان دل من همچو آخرت
يکرنگ و با زبان دل من همچو آخرت شاعر : سنايي غزنوي وينان به طبع و جامه چو دنيا ملونند يکرنگ و با زبان دل من همچو...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390