شهادت درخت
... در زمانهای گذشته، درشهر طبرستان یک قاضی عادل به نام ابوالعباس رویانی زندگی می‌کرد، که بسیار هوشیار و با درایت بود. و به همین خاطر حکمهای...
چهارشنبه، 8 مهر 1394
بازی با آتش
در زمانهای گذشته و دور گروه زیادی از میمون‌ها که تعدادشان از هزاران تن هم بیشتر بود در کوه‌های مجاور شهر بزرگی زندگی می‌کردند و رئیس ایشان میمون...
چهارشنبه، 8 مهر 1394
مرغ دانا
... روزی روزگاری هدهدی بود که خود را بسیار دانا و باهوش می‌دانست. او در یکی از باغ‌های نزدیک شهر کابل بر شاخه درخت بزرگی لانه داشت و هر روز در...
چهارشنبه، 8 مهر 1394
پیرزن و کودک
در روزگاران قدیم، سه شریک بودند که با سرمایه ای مشترک به تجارت می‌پرداختند و از سود آن تجارت زندگی خود را می‌گذراندند.
چهارشنبه، 8 مهر 1394
پسر چنگ نواز و عمربن الخطاب
... در زمان خلافت عمربن الخطاب خلیفه دوم، پس از پیغمبر که بعد از ابوبکر بر مسند قدرت تکیه زده بود و خلیفه مسلمین شده بود، مردی زندگی می‌کرد که...
چهارشنبه، 8 مهر 1394
مرد وامدار و خواجه بخشنده
... در روزگارانی نه چندان دور، مردی زندگی می‌کرد که برای امرار معاش و گذران زندگی و خرج خود و زن و فرزندانش بسیار قرض کرده بود و به همین جهت...
دوشنبه، 30 شهريور 1394
کرامات حضرت محمد(صلی الله علیه و اله و سلم)
... در زمان پیغمبری حضرت محمد(صلی الله علیه و اله و سلم)، روزی کاروانی از مکه به مدینه می‌آمد، اما در راه آب و آذوقه اش تمام شد و از قضا در وسط...
دوشنبه، 30 شهريور 1394
مرد ترک و خیاط دزد
... در زمانهای قدیم، در شهری از شهرهای کشورمان ایران، یکی نفر معرکه گرفته بود و از دزدیهای عجیب صحبت می‌کرد و از تردستیها و عجایب کار دزدان سخن...
دوشنبه، 30 شهريور 1394
استاد و شاگردانش
... در یکی از شهرهای بزرگ مکتبخانه ای بود که استادی در آنجا کار تعلیم و تربیت بچه‌ها بر عهده داشت. در آن زمانها، آنهایی که درس می‌خواندند تعدادشان...
دوشنبه، 30 شهريور 1394
زاهد و امتحان الهی
... در زمانهای بسیار دور کوهی و در نزدیکی شهری، زاهدی زندگی می‌کرد که از دنیا بریده بود و در کوهها مشغول عبادت و مناجات با خداوند متعال بود....
دوشنبه، 30 شهريور 1394
وزیر مکار و قوم نصاریان
... در روزگاران گذشته، بعد از ظهور حضرت عیسی علیه السلام با آنکه آن حضرت کتاب و شریعت آورد و همگان را به سوی دین عیسوی دعوت کرد و تمامی مردم...
دوشنبه، 30 شهريور 1394
شیخ محمد سرزی
... در دوران قدیم در شهر غزنین، زاهدی زندگی می‌کرد که نامش شیخ محمد سرزی بود. این زاهد متقی بسیار خویشتن دار و پرهیزگار بود و روزها روزه می‌گرفت...
دوشنبه، 30 شهريور 1394
خواب گنج دیدن
... در روزگاران دور در شهر بغداد مردی زندگی می‌کرد که از پدرش به او ارث و میراث زیادی رسیده بود. او مردی خوشگذران بود و زیاد ولخرجی می‌کرد و...
دوشنبه، 30 شهريور 1394
قضات حضرت داود (علیه السلام)
... در زمان حضرت داود علیه السلام روزی دو نفر با هم مشغول مشاجره بودند. پس آنها نزد حضرت داود آمدند و از آن حضرت تقاضای قضاوت میان خودشان را...
دوشنبه، 30 شهريور 1394
گوسفند و گاو و شتر
... روزی از روزها، گوسفندی و شتری و گاوی با هم در حال رفتن به خانه شان بودند، که در بین راه تکه علف تازه ای که غذای لذیذی برای چارپایان است یافتند...
دوشنبه، 30 شهريور 1394
زاهد بی باک و مسجد دلهره آور
... در زمانهای نه چندان دور در نزدیکی شهر ری که اکنون نزدیک تهران بزرگ است و در آن مرقد مطهر شاه عبدالعظیم می‌باشد، مسجدی بود که بسیار قدیمی...
دوشنبه، 30 شهريور 1394
موسی (ع) و مرد زیاده طلب
... در زمان حضرت موسی علیه السلام شخصی بود که بسیار زیاده خواه بود و دوست داشت هر آنچه که ندارد را بدست آورد و آنچه را که نمی‌داند، بداند و آنچه...
دوشنبه، 30 شهريور 1394
دوستان نادان
... در روزگاران گذشته مرد دهقانی بود که تمام اوقات روز را با کار کردن به شب می‌رساند و هر کاری را در وقت خود انجام می‌داد، به طور مثال در فصل...
يکشنبه، 29 شهريور 1394
مرد فقیر و گنج پنهان
در روزگاران بسیار دور و در یکی از شهرهای دور، فقیری زاهد و بسیار درمانده زندگی می‌کرد که هیچ چیزی در این دنیا برای خود نداشت. او نه جایی برای...
يکشنبه، 29 شهريور 1394
شیر و روباه و گرگ
... در یک روز از روزهای خدا، شیر سلطان جنگل به همراه گرگ و روباه که خدمتگزارانش بودند برای شکار به کوه و دشت رفتند و با یکدیگر تمام کوهها و دشتها...
يکشنبه، 29 شهريور 1394