ایلام میانی (حدود 1450 تا 1100 پ.م)

محدودیت‌هایی درباره‌ی مرحله‌های «گذار» آغاز دوره‌ی ایلام میانی دیده می‌شود. در سده‌های دوازدهم و سیزدهم پیش از میلاد «پادشاهان انشان و شوش»، یکی بعد از دیگری، در گزارش‌های میان‌رودانی و همچنین در گزارش‌های
جمعه، 24 دی 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
ایلام میانی (حدود 1450 تا 1100 پ.م)
 ایلام میانی (حدود 1450 تا 1100 پ.م)

 

نویسنده: ماتیو ولفگانگ استولپر
مترجم: شهرام جلیلیان
 

محدودیت‌هایی درباره‌ی مرحله‌های «گذار» آغاز دوره‌ی ایلام میانی دیده می‌شود. در سده‌های دوازدهم و سیزدهم پیش از میلاد «پادشاهان انشان و شوش»، یکی بعد از دیگری، در گزارش‌های میان‌رودانی و همچنین در گزارش‌های ایلامی، نشانه‌های مهمی از خود به جای گذاشته‌اند. با این همه، نام‌ها و لقب‌های پیشینیان آنها در سده‌های چهاردهم و پانزدهم پیش از میلاد به کُندی پدیدار می‌گردند و آگاهی‌های موجود هنوز هم کافی نیستند.
متن‌های میان‌رودانی، فقط آگاهی‌های بسیار اندکی را درباره‌ی ایلام در این بُرهه از زمان به دست می‌دهند. یک رویدادنامه‌ی بابلی متأخر، گزارش می‌دهد که اِ آ- گمیل، آخرین پادشاه سلسله‌ی اول سرزمین دریا، از بابل جنوبی «به ایلام فرستاده شد»، و آن‌گاه اوّلمبوریاش، پادشاه کاسی سرزمین دریا را به سلطه‌ی خود درآورد.(1) تاریخ‌گذاری این رویداد به سده‌ی پانزدهم پیش از میلاد- اگرچه قطعی نیست- بیش‌تر پذیرفتنی می‌نماید.(2)
لابا، در نبود متن‌های تاریخ‌گذاری شده از این دوره، گُمان دارد که ایلام در سده‌های چهاردهم و پانزدهم پیش از میلاد به چند منطقه تقسیم شده و به دست فرمانروایان محلی کوچک اداره می‌شده است.(3) با این همه، متن‌هایی که به تازگی انتشار یافته یا بازنگری شده‌اند، به وجود یک پادشاهی ایلامی با خودنمایی‌های لقبی بزرگتر و شاید با نیرومندی سیاسی بیشتر اشاره دارند.
در کتیبه‌ی اکدی یک نقش مُهر، که روی یک لوحه‌ی گِلی به دست آمده از کاوش‌های شوش در ویل رویال AXII دیده می‌شود، نام کیدینو با لقب «پادشاه شوش و انزان» آمده است که در پژوهش‌های سبک شناختی و لایه شناختی، تاریخ آن را سده‌ی پانزدهم پیش از میلاد نشان داده‌اند.(4) یک مُهر استوانه‌ای که پژوهش‌های سبک شناختی، آن را تقریباً متعلق به سده‌ی پانزدهم پیش از میلاد می‌دانند، از تَن- روهوراتیر دوم با لقب «پادشاه شوش و انزان» سخن می‌گوید.(5) همچنین متن اکدی آجرهایی که در بازسازی ساختمانی در شوش استفاده شده‌اند، همین لقب را به فرمانروایی به نام این- شوشینَک- شَر- ایلانی داده است.(6)
نام این پادشاهان تاکنون در هیچ متن دیگری نیامده است. تاریخ‌های دقیق و حتا ترتیب زمانی حکومت این سه پادشاه، هنوز قطعی نیستند. با وجود این، لقب شاهانه‌ای که برای آن‌ها مورد استفاده قرار گرفته است، همانندی فراوانی با لقب‌هایی دارد که در آغاز سده‌ی چهاردهم پیش از میلاد به وسیله‌ی تِپتی- اَهَر، در پایان سده‌ی چهاردهم پیش از میلاد به وسیله‌ی ایکِ- هَلکی و اَتَر- کیته، و یک نمونه در آغاز سده‌ی سیزدهم پیش از میلاد به وسیله‌ی اونتَش- نَپیریش مورد استفاده قرار گرفته است.
در نتیجه، نیاکان دارای لقب مورد علاقه‌ی پادشاهان ایلامی در اوج قدرت ایلام میانی، در آغاز سده‌ی پانزدهم پیش از میلاد در خوزستان جای داشته‌اند. با وجود کمبود اسناد و شواهد، می‌توان پنداشت که شالوده‌های سیاسی پادشاهی ایلام میانی در همان زمان، هم در سوزیانا و هم در کوه‌های انشان ریخته شده بود. با این همه، اکنون این دوره‌ی شکل‌گیری تا اندازه‌ی طولانی، مسأله‌ای ابهام آلود و بدون جزییات واقعی است. چشم‌انداز روشن‌تر، فقط در پایان سده‌ی چهاردهم پیش از میلاد دیده می‌شود.
در دوره‌ی بعد از دوره‌ی سوکَل مَح، محوطه‌های مسکونی در شوش کاهش یافت و به جای آن در بیست کیلومتری جنوب شوش، منطقه‌ی هفت تپه رو به گسترش نهاد و وسعت آن نزدیک به سی هکتار شد. نخستین بخش‌های انتشار یافته‌ی افزون بر ششصد لوحه و دو سنگ یادمان به دست آمده از کاوش‌های هفت تپه، پرتویی از روشنایی به سرزمین ایلام در آغاز سده‌ی چهاردهم پیش از میلاد می‌افکنند.(7) نتایج اولیه‌ی بررسی یافته‌های هفت تپه را می‌توان این‌گونه جمع‌بندی کرد: الواح اداری و یک سنگ یادمان به دست آمده از هفت تپه، از تِپتی- اَهَر سخن می‌گویند و نقش مُهرهای نوشته‌دار، لقب کامل او را «شاه شوش و انزان» گزارش می‌دهند.(8) تپتی- اَهَر از روی سه متنی که پیش از این انتشار یافته است، شناخته شده بود، که این سه متن عبارت بودند از یک آجر کتیبه‌دار، که هم‌چون سنگ یادمان انتشار یافته‌ی هفت تپه، چگونگی انجام گرفتن و پُشتیبانی از یک آیین محلی را نشان می‌دهد(9) و دو متن حقوقی که در گذشته به پایان دوره‌ی سوکَل مَح تاریخ‌گذاری شده بودند.(10) یکی از این دو متن (MDP 22 76) را که به متن «مال امیر» مشهور است، فردی از مال امیر به همراه تعدادی لوحه به پاریس انتقال داده بود که به اشتباه آن‌ها را به عنوان اسناد واقعی به شرق خوزستان نسبت داده بودند. اکنون متن‌های اداری هفت تپه، نشانه‌هایی برای تاریخ‌گذاری دوره‌ی پادشاهی تپتی- اَهَر به دست می‌دهند. کلیشه‌ی تاریخگذاری در متنی که نقش مُهر آن نام تِپتی- اَهَر را نشان می‌دهد، به کَدِشمَن- کور- گَل اشاره دارد که احتمالاً می‌بایست همان کَدِشمَن- اِنلیل اول (1374-1360 پ.م. یا زودتر)، پادشاه کاسی بابل بوده باشد.(11) هم‌چنین، همانندی فراوان بین متن‌های هفت تپه و «مال امیر» نه تنها هم‌روزگار بودن این متن‌ها، که خاستگاه همگانی آنها را در هفت تپه نشان می‌دهد.(12) از این‌رو، نتیجه‌گیری‌های تاریخی پیشین درباره‌ی خوزستان شرقی در پایان دوره‌ی سوکَل مَح، که از منابع ساختگی و تاریخ‌گذاری متن‌های «مال امیر» سرچشمه گرفته بود، پذیرفتنی نیستند.
متن‌های اداری، پاره‌ای آگاهی‌های سیاسی به دست می‌دهند. این متن‌ها از یک فرمانروای محلی سخن می‌گویند و در نتیجه نشانه‌هایی از فعالیت‌های سیاسی بیرون از مرزهای همیشگی پیوندهای سلسله‌ای را آشکار می‌گردانند،(13) کلیشه‌های تاریخ‌گذاری در متن‌های اداری، به رفت و آمد فرستادگان بین دربارهای بابل و ایلام، و به تیرگی پیوندهای دیپلماتیک و شاید به دفع یک یورش بابلی‌ها به ایلام، اشاره می‌کنند.(14)
کلیشه‌های تاریخ‌گذاری پاره‌ای از الواح به بازسازی پرستشگاهی اشاره دارند که آیین‌های آن در روی یک قطعه سنگ یادمان تنظیم و منتشر شده است و محتوای دیگر الواح این آیین‌ها را به تفصیل گزارش می‌دهند.(15) گویا این الواح با پرستشگاه ویژه‌ی آیین‌های خاکسپاری و کارگاه‌های وابسته به آن که در خود هفت تپه کاوش شده‌اند، پیوند دارند. این الواح، مصرف مواد گرانبها و تداوم نظارت‌های اداری زیر سلطه‌ی پادشاه را نشان می‌دهند و در نتیجه نمایانگر میزان سرمایه‌گذاری و نظارت ضمنی در پرستشگاه‌های ساخته شده به دست پادشاهان ایلام میانی هم می‌باشند.
آگاهی‌هایی که اکنون پدیدار می‌شوند، یک پادشاهی نیرومند را در ایلام سده‌ی چهاردهم پیش از میلاد نشان می‌دهند؛ پادشاهی‌ای که در زمان کمترین گستردگی‌اش، شوش و هفت تپه (احتمالاً کَبنَک باستان) را در سلطه‌ی خود گرفته بود، و دست کم به گونه‌ای تشریفاتی ادعای سلطه در انشان را داشت، و هم‌چنین از دارایی‌های مورد نیاز برای سامان‌دهی و پُشتیبانی از آیین‌ها و صنعت، و آن اندازه نیرومندی برای پرداختن به فعالیت‌های دیپلماسی و جنگ با بابل برخوردار بود. لقب‌های شاهانه و نام‌های شخصی هم‌روزگار، می‌توانند به گونه‌ای وسوسه‌انگیز به پیشینه‌ی پادشاهی ایلام میانی در آغاز سده‌ی سیزدهم پیش از میلاد اشاره داشته باشند.
با وجود این، پیروزی‌های سیاسی بعدی در ایلام، دچار از هم گسیختگی شد. متن بابلی متأخری که «رویدادنامه‌ی P» نامیده می‌شود، گزارش می‌دهد که پادشاه بابل، کوری گَلزو دوم (1332-1308 پ.م.) با پادشاه ناشناخته‌ی دیگری به نام هورپَتیل که لقب «شاه ایلامَت» دارد، به جنگ پرداخته و با شکست دادن او، ایلام را گشوده است.(16) هم‌چنین کتیبه‌های نذری کوری گَلزو، پیروزی او را در شوش، ایلام و مَرهَشی گزارش می‌دهند.(17) متن‌های اهدایی کوری گَلزو در خود شوش پیدا شده‌اند.(18) گستره‌ی جغرافیایی و دوره‌ی زمانی سلطه‌ی کاسی‌ها در ایلام ناشناخته است. گویا سلطه‌ی کاسی‌ها در شوش تنها یک رویداد گذرا بوده باشد که به زودی پیدایش پادشاهی ایلام میانی را به دنبال داشته است.
اسناد نسبتاً فراوانی از پادشاهان ایلام در سده‌های سیزدهم و دوازدهم پیش از میلاد، یعنی دوره‌ی ایلام میانی به جای مانده است؛ دوره‌ای که در آن، ایلام دوباره به عنوان یک نیروی بزرگ در هماوردی با پادشاهی‌های میان‌رودان خود را نشان داد و سلطه‌اش را تا اندازه‌ی زیادی در همان پهنه‌هایی که سوکَل مَح‌های آغاز سده‌ی هجدهم پیش از میلاد به آن دست یافته بودند، گسترش داد. منابع ایلامی در مورد این دوره، بیشتر کتیبه‌های شاهانه‌ای هستند که بسیاری از آنها متن‌های ساختمانی و اهدایی نوشته شده به خط ایلامی می‌باشند.(19) آگاهی‌های تبارشناختی این متن‌ها، ترتیب زمانی پادشاهان و در نتیجه، کمابیش چهارچوب زمانی‌ای را برای این دوره به وجود می‌آورند. منابع میان‌رودانی- شامل رویدادنامه‌ی P، دو سند واگذاری سلطنتی و مجموعه‌ای از اشاره‌های ادبی بعدی،(20) همزمانی‌هایی را به دست می‌دهند که خود نشانه‌های زمانی قطعی را برای ما فراهم می‌آورند. رویدادنامه‌ی P، همزمانی بین کیدین- هوتران، پادشاه ایلام و اِنلیل- نادین- شومی (1224 پ.م.) و اَدَد- شوم- ایدینَ (1222-1217 پ.م.) پادشاهان بابل را نشان می‌دهد.(21) یک قطعه‌ی ادبی،(22) همزمانی بین شوتروک- نَهونته و کوتیر- نَهونته پادشاهان ایلام و زَبَبَ- شومَ- ایدینَ (1158 پ.م.) و انلیل- نادین- اَحِ (1157-1155 پ.م.) پادشاهان بابل را نشان می‌دهد.(23) یک سند واگذاری سلطنتی،(24) هم‌زمانی دیگری را بین هوتِلوتوش- این- شوشینَک، پادشاه ایلام و نبوکدانزار اول (1125-1104 پ.م.) پادشاه بابل گزارش می‌دهد.(25) دوره‌ی زمانی پادشاهی این فرمانروایان ایلامی ناشناخته است و هر تاریخی که به این پادشاهان نسبت داده می‌شود، تخمین‌هایی با استناد به خویشاوندی تبارشناختی و نشانه‌های زمانی پیش گفته می‌باشد.
نخستین هموندان نخستین خانواده‌ی پادشاهی ایلام میانی، به سختی بیش از نام‌هایی هستند که شیلهک- این- شوشینَک در میان پادشاهانی که پیش از وی پرستشگاه این- شوشینَک را در شوش ساخته‌اند، از آنان سخن گفته است.(26) دو پادشاه نخست، که بلافاصله بعد از سوکَل مَح‌ها نام بُرده شده‌اند، پَهیر- ایشَّن و اَتَر- کیته، پسران ایکِ- هَلکی هستند. این دو پادشاه با سه نسل فاصله، پیش از کیدین- هوتران پادشاه بوده‌اند،(27) و در نتیجه شاید بتواند دوره‌ی فرمانروایی آن‌ها را پایان سده‌ی چهاردهم و یا آغاز سده‌ی سیزدهم پیش از میلاد تاریخ‌گذاری کرد.(28)
دو نمونه‌ی کتیبه‌ای از ایکِ- هَلکی، که در ده‌نو پیدا شده‌اند، نشان می‌دهند که او پیش از پسرانش پادشاه بوده است.(29) هیچ کتیبه‌ی هم‌روزگاری از پَهیر- ایشن در دست نیست. یک متن ایلامی از دوره‌ی پادشاهی شوتروک- نَهونته گزارش می‌دهد که پَهیر- ایشَّن فعالیت‌هایی را، که تاکنون درباره‌ی این فعالیت‌ها چیزی نمی‌دانیم، در منطقه‌ای به نام آهیتَک (موقعیت جغرافیایی دقیق آن شناخته شده نیست)، انجام داده است و همچنین گزارش می‌دهد که اَتَر- کیته همان فعالیت‌ها را در شوش ادامه داده است.(30) تنها کتیبه‌هایی که تاکنون از اَتَر- کیته شناخته شده‌اند، روی دو سر گُرز نوشته شده و در جغازنبیل پیدا شده‌اند.(31) این دو کتیبه، فقط نام اَتَر- کیته و پدرش و همچنین لقب «پادشاه شوش و انزان» را که تکرار ادعاهای لقبی تِپتی- اَهَر می‌باشند، به دست می‌دهند. نکته‌های همانند بین نام‌های ایکِ- هلکی و اَتَر- کیته با نام‌های شخصی در متن‌های «مال امیر» و هفت تپه، گاه تفسیرهای ویژه‌ای را به وجود آورده‌اند.(32) به تازگی متن‌های «مال امیر» به هفت تپه نسبت داده شده‌اند و این هیچ بهانه‌ای را برای نتیجه‌گیری از این همانندی‌ها که، خاستگاه خانواده‌ی ایکِ- هَلکی خوزستان شرقی بوده است، به جای نمی‌گذارد،(33) برعکس لقب و پادشاهی تِپتی- اَهَر، همراه با نام‌ها، پیشنهاد می‌دهند که پیشینیان این پادشاه، فرمانروایان ایلام میانی در خود سوزیانا بوده‌اند. با وجود این پیشنهادها، هنوز نه می‌توان پیوند سیاسی و نه خویشاوندی تبارشناختی بین تِپتی- اَهَر و خانواده‌ی ایکِ- هلکی را تأیید کرد.
فرزند و جانشین اَتَر- کیته، هومبان- نومِنَ بود که گزارش ساختن پرستشگاهی در لیان به دست او، در آجر- نوشته‌های ایلامی خود وی(34) و در آجر- نوشته‌های پادشاهان بعدی(35) دیده می‌شود. یک نوشته‌ی اهدایی کوتاه به خط اکدی، که در ویل رویال پیدا شده(36) و قطعه آجری که نام هومبان- نومِنَ روی آن نوشته شده است،(37) گواه و نشانه‌ی پادشاهی او در شوش هستند. هم‌چنین یک آجر- نوشته‌ی شیلهک- این- شوشینَک، از هومبان- نومِنَ به عنوان سازنده‌ی پیشین پرستشگاه این- شوشینَک در شوش سخن می‌گوید و او را یک نیای (به ایلامی: ruhušak) شیلهَهَ، سوکَل مَح بزرگ می‌خواند. چنین پیوستگی زبانی آکنده از لفّاظی با سوکَل مَح‌ها، در کتیبه‌های ایلامی خود هومبان- نومِنَ هم دیده می‌شود؛ این کتیبه‌ها به او لقب «پادشاه انزان و شوش» می‌دهند که خود تغییر کوچکی را از لقب‌های پیشینیان بلافصل او و بازتاب لقب سوکَل مَح اِبَرَت را نشان می‌دهند. کتیبه‌های هومبان- نومِنَ لقب «گُسترش دهنده‌ی ایلام» را هم به او می‌بخشند که این لقب هم‌چنین در کتیبه‌های ایلامی نسبت داده شده به سیوِ- پَلَر- هوپَک، که شاید از آن شیروکتوه باشند، آمده است.(38) با این همه، پیروزی‌هایی که هومبان- نومِنَ را شایسته‌ی چنین لقبی نشان دهند، گزارش نشده‌اند.
فراوانی متن‌های به دست آمده از دوره‌ی پادشاهی اونتَش- نَپیریش، فرزند و جانشین هومبان- نومِنَ نشان می‌دهند که در دوره‌ی اونتَش- نَپیریش، ایلام دارای زمین، منابع و سازماندهی کافی برای سامان دادن به برنامه‌های ساختمانی گسترده بوده و نیرومندی سیاسی مورد نیاز را برای دست یازیدن به جنگ‌هایی در آن سوی مرزهای ایلام داشته است.(39) کتیبه‌های اونتَش- نَپیریش، متن‌هایی ساختمانی و اهدایی هستند. شُمار زیادی از این کتیبه‌ها به خط ایلامی نوشته شده‌اند و در آنها معمولاً همان لقب هومبان- نومِنَ، یعنی «پادشاه انزان و شوش» برای اونتَش- نَپیریش آمده است.(40) در شُمار اندکی از این کتیبه‌ها که به خط اکدی نوشته شده‌اند،(41) گاه لقب اونتَش- نَپیریش به گونه‌ی «پادشاه شوش و انزان» دیده می‌شود. متن‌های به دست آمده از شوش، به نوسازی شماری از مکان‌های مقدس در محوطه‌ی پرستشگاه شوش اشاره دارند.(42) دیگر آجر- نوشته‌ها و نوشته‌های پراکنده، فعالیت‌های عمومی همانندی را از اونتَش- نَپیریش در دیگر مراکز محلی خوزستان، یعنی در سوزیانا در چُغاپَهن شرق (KS-102)؛(43) در گوتوَند در شمال شوشتر (KS-172)؛(44) شاید هم در دیلم (KS-47)؛(45) و نزدیک رامهرمز در تپه‌ی بورمی،(46) نشان می‌دهند. با این همه، شُمار بیشتری از متن‌های اونتَش- نَپیریش، ساخت یک مرکز کاملاً تازه، به نام ال- اونتَش- نَپیریش، «شهر اونتَش- نَپیریش»، در 40 کیلومتری جنوب شرق شوش را گزارش می‌دهند. دیوارهای بیرونی این شهر تازه بنیاد، پهنه‌ای نزدیک به 100 هکتار و مجموعه‌ای از ساختمان‌های یادبودی- به گونه‌ای چشمگیرتر، مجموعه‌ای از نیایشگاه‌ها و یک بُرج معبد شگفت انگیز- را در خود جای داده است، که نشانه‌ی انجام گرفتن سرمایه‌گذاری زیادی برای آیین‌ها و تشریفات باشُکوه می‌باشد.
ایدئولوژی نخستینی که نقشه‌ی ساختن چغازنبیل را کشیده بود، در دوره‌ی ساخت چغازنبیل دگرگون شد. در مرحله‌ی نخست، کتیبه‌های ایلامی، در نیایشگاه مرکزی به این- شوشینَک، خدای سوزیانا، اهداء شدند. آنگاه، در مرحله‌ای گسترش یافته‌تر، در کتیبه‌ها دو خدای پشتیبان پادشاه، یعنی نَپیریش و این- شوشینَک، که معمولاً نام این- شوشینَک بعد از نام نَپیریش آمده است، مورد خطاب قرار گرفته‌اند. شاید این دگرگونی، بیشتر سیاسی و نه مذهبی بوده است. این تغییر ایدئولوژی نه تنها می‌تواند پُشتیبانی از فرهنگ ایلامی در برابر فرهنگ میان‌رودانی، و شاید در برابر نفوذ فرهنگ شوش باشد، بلکه آغاز کوششی برای گسترش سلطه‌ی مستقیم شاهانه در بخش‌های پراکنده‌ی انشان و شوش نیز، با ایدئولوژی هم‌پیمانی تنگاتنگ بین سرزمین‌های کوهستانی و شوش نیز بوده باشد.(47)
تنها نشانه‌ی جنگ‌های بیرونی در دوره‌ی پادشاهی اونتَش- نَپیریش، یک پیکره‌ی شکسته شده از ایمریی- خدا می‌باشد که به عنوان نشانه‌ی پیروزی به شوش آورده شده و یک کتیبه‌ی یادبودی به خط اکدی به آن افزوده شده است.(48) اگر متن آسیب دیده، به درستی با جاینام ]ط[- وپ لَیش به عنوان مکالمه اوّلیه‌ی پیکره، بازسازی شده باشد،(49) نشان می‌دهد که جنگاوران ایلامی بیش از یک بار به درون کوهستان‌های بالای منطقه‌ی در، فشار آورده‌اند،(50) که این به نوبه‌ی خود بازتاب دیگری از رویدادهای سده‌های گذشته و پیش درآمدی برای دستاوردهای چشمگیر بیش‌تر در پادشاهی‌های بعدی می‌باشد.
با این همه، چون هیچ منبعی از دوره‌ی پادشاهی اونپَش- نَپیریش، جانشین اونتَش- نَپیریش در دست نیست، پیامد آنی این کوشش ناشناخته مانده است.(51) از پادشاه تازه تنها در فهرست‌های پیشینیان شیلهک- این- شوشینَک یاد شده است.(52) این فهرست‌ها از او به عنوان یکی از پسران پهیر- ایشّن سخن می‌گویند، و در نتیجه شاید تبار او از راه یک شاخه‌ی موازی به پدربزرگ اونتَش- نَپیریش می‌رسیده است.(53)
متن‌های هم‌روزگار به دست آمده از ایلام درباره‌ی پادشاهی کیدین- هوتران هم خاموش‌اند. متن‌های شیلهک- این- شوشینَک از کیدین- هوتران، فقط به عنوان یکی از پادشاهان پیشین یاد می‌کنند و او را یکی از پسران پَهیر- ایشّن می‌خوانند.(54) منابع میان‌رودانی آگاهی‌هایی درباره‌ی پیوندهای ایلام با دنیای بیرونی به دست می‌دهند. با آغاز پادشاهی کیدین- هوتران و گه‌گاه در سراسر سده‌ی بعدی، ایلام رفته رفته به عنوان هماوردی برای میان‌رودان و هم‌چون یک نیروی شتاب دهنده‌ی تغییر سیاسی، خود را درگیر رویدادهای سیاسی و نظامی میان‌رودان ساخت.(55)
زمینه‌ی این پیشرفت‌ها این‌گونه است که خواهد آمد: آشور، در دوره‌ی پادشاهی توکُولتی- نینورتا اوّل (1243-1207 پ.م.) در کشمکش‌های خود با بابل، موقعیت برتری را به دست آورد. سپاهیان توکُولتی- نینورتا در کنار دیگر پیروزی‌ها، در آن سوی زاب علیا در سرزمین‌های گوتیوم، لولوبی و لَلَّر، یعنی بخش‌هایی از زاگرس شمالی که در سده‌های پیشین حاشیه‌های نفوذ ایلام بودند، به تاخت و تاز پرداختند. در حدود سال 1225 پ.م. توکُولتی(56)- نینورتا در یورش به بابل، کَشتی لییَشَ چهارم، پادشاه بابل را سرنگون ساخت و برای هفت سال با نشاندن پادشاهان دست نشانده‌ی خود، تخت پادشاهی بابل را به سلطه‌ی آشور درآورد.(57)
نخستین پادشاه از این دست نشاندگان، اِنلیل- نادین- شومی قربانی یورش ایلامی‌ها شد. در سال 1224 پ.م. کیدین- هوتران، به شمال بابل تاخت. او با گذشتن از سراسر سرزمینی که در گذشته اونتَش- نَپیریش به آن یورش آورده بود، شهر در و پرستشگاه آن را غارت کرد و با گذشتن از دجله و گرفتن نیپور، پادشاه بابل را از تخت فرو کشید.(58) در دوره‌ی پادشاهی اَدَد- شوم- ایدینَ (1222-1217 پ.م.) سومین پادشاه دست نشانده‌ی توکُولتی- نینورتا در بابل، کیدین- هوتران دوباره دست به جنگ گشود و ایسین و مَرَد را به تصرف خود درآورد.(59) شگفت‌انگیز است که هیچ نبرد تلافی جویانه‌ای از سوی آشور برای تنبیه ایلام گزارش نشده است.(60)
در دهه‌های بعدی، تغییرات سیاسی، در آشور، بابل و ایلام که درگیر کشمکش با یکدیگر بودند، خود را نشان داد. در بابل، اَدَد- شوم- ایدینَ از اریکه‌ی پادشاهی فرو کشیده شد.(61) در آشور، کُشته شدن توکُولتی- نینورتا، آغاز چندین دهه آشوب و جنگ خانگی بود.(62) در ایلام، پادشاهی کیدین- هوتران به گونه‌ای ناشناخته به پایان آمد و تا به پادشاهی رسیدن شوتروک- نَهونته، یک میان پرده‌ی چهل تا چهل و پنج ساله سپری شد. ایلام از این میان پرده، نیرومندتر از گذشته بیرون آمد.
پدر شوتروک- نَهونته که در فهرست متعلق به شیلهک- این- شوشینَک و هم‌چنین در فهرست کتیبه‌های خود شوتروک- نَهونته به او اشاره شده است،(63) هَلوتوش- این- شوشینَک بود. هیچ نشانه‌ای درباره‌ی پیوند او با پادشاهان پیشین و یا گزارشی درباره‌ی دوره‌ی فرمانروایی او در ایلام در دست نیست.(64) هم‌چنین نشانه‌ی چشمگیر و روشنی برای تأیید این گُمان که خاستگاه این خانواده‌ی شاهی تازه، سرزمین فارس(65) و یا شوش(66) بوده است، وجود ندارد.
کتیبه‌های شوتروک- نَهونته نشان می‌دهند که گُستره‌ی سلطه‌ی او در ایلام چشمگیر بوده است. او پرستشگاهی را که هومبان- نومِنَ در لیان ساخته بود، بازسازی کرد.(67)
هم‌چنین سنگ یادمان یک پادشاه ناشناخته را از انزان(68) و یک سنگ یادمان اونتَش- نَپیریش را از دور- اونتَش (چغازنبیل امروزی)(69) و دیگر زینت‌آلات و مواد ساختمانی را از مکان‌هایی در بخش‌های مرکزی سرزمین ایلام به شوش آورد.(70) در بیرون از ایلام، شوتروک- نَهونته درگیر جنگی سهمگین و نابود کننده با بابلی‌ها شد.
با وجود برتری سیاسی بابل در دهه‌های پس از یورش کیدین- هوتران،(71) نیروی بابل در دوره‌ی کوتاه پادشاهی زَبَب- شومَ- ایدینَ (1158 پ.م.) از هم گسیخته شد. آشور در دوره‌ی پادشاهی آشور- دان اوّل (1178-1133 پ.م.) به سرزمین‌های مرزی بین زاب سفلی و ادهَیم یورش آورد و بخش‌هایی از زَبَن، ایریا و اوگارسلو را به چنگ آورد.(72) در همان سال، شوتروک- نَهونته به بابل شمالی تاخت و زَبَبَ- شومَ- ایدینَ را از تخت پادشاهی فرو افکند. این رُخداد نه فقط به وسیله‌ی کتیبه‌های شاهانه‌ی شوتروک- نَهونته، که هم‌چنین به وسیله‌ی نشان‌های پیروزی بابلی‌ها، که دوباره به دست شوتروک- نَهونته به پرستشگاه‌های شوش اهدا شده‌اند آشکار شده است، در یک متن شاعرانه‌ی بابلی متأخر(73) هم گزارش شده است. قطعه‌ای از یک سنگ یادمان ایلامی، گذشتن شوتروک- نَهونته از رودخانه‌ی اوّلای (کرخه‌ی امروزی)، و گشودن هفتصد شهر را گزارش می‌دهد(74) و قطعه‌ای دیگر به باج گرفته شده از شهرهای بابل شمالی همچون دور- کوری گلزو، سیپار، اوپیس و شاید اکد و اِشنونا اشاره دارد.(75) شوتروک- نَهونته از اِشنونا سنگ یادمان مَنیشتوسو و یک سنگ یادمان دیگر؛(76) از سیپار، سنگ یادمان پیروزی نَرام- سین؛(77) و از کَرین داش، احتمالاً در نزدیکی کرند امروزی، بین کرمانشاه و سرپل زهاب، یک سنگ نگاره‌ی دیگر را به چنگ آورد.(78) مجموعه‌ی نشان‌های پیروزی شوتروک- نَهونته، نشان دهنده‌ی جنگ‌های پیروزمندانه‌ی او هستند که گُستره‌ی این جنگ‌ها از سرزمین‌های کوهستانی در راه جاده‌ی بزرگ خراسان، تا منطقه‌ی دیاله و برزخ میان‌رودان تا فرات کشیده شده بود.
به گزارش یک متن ادبی بابلی، که به آن اشاره شد، شوتروک- نَهونته بعد از این پیروزی‌ها، فرماندهی جنگ با بابل را به کوتیر- نَهونته، پسر و جانشین آینده‌اش واگذارد. کوتیر- نَهونته، پس از سه سال، اِنلیل- نادینِ- احِ (1157-1155 پ.م.) آخرین پادشاه کاسی بابل را شکست داد و او را به همراه گروه دیگری از مردم بابل به ایلام تبعید کرد و به تاراج مکان‌های مقدس میان‌رودان دست گشود.(79) گذشته از این، کوتیر- نَهونته، پیکره‌ی مقدس مَردوک را از پرستشگاه بابل، با پیکره‌های دیگر خدایان بابلی به ایلام فرستاد. این کرده‌ی کوتیر- نَهونته، باعث بدنامی ماندگار او را سنت دینی و ادبی بابل شد.(80) جنگ‌های کوتیر- نَهونته با همه‌ی تأثیری که در بابل داشتند، هیچ نشانه‌ای از خود در کتیبه‌های متعلق به دوره‌ی پادشاهی کوتیر- نَهونته به جای نگذاشته‌اند؛ کتیبه‌هایی که به یادبود کارهای ساختمانی کوتیر- نَهونته در شوش و لیان نوشته شده‌اند و در آنها او خواستار دعای خیر الهی برای پادشاه، همسرش نَهونته- اوتو و پسرش هوتِلوتوش- این- شوشینَک شده است.(81)
جانشین کوتیر- نَهونته، برادرش شیلهک- این- شوشینَک بود که کتیبه‌های ایلامی فراوان(82) متعلق به او، نقطه‌ی اوج گُسترش پادشاهی ایلام میانی را گزارش می‌دهند. در طولانی‌ترین کتیبه‌ی سنگ یادمان شیلهک- این- شوشینَک،(83) نام مکان‌های گشوده شده، در هشت بخش جداگانه بازگو شده‌اند، که شاید یورش‌های پیاپی او را گزارش می‌دهند؛ در متن‌های کوتاه‌تر و قطعه‌های پراکنده، دیگر پیروزی‌های او بازگو شده‌اند.(84) از مکان‌های گشوده شده، جاینام‌هایی که شناخته شده‌اند، هم‌چون یَلمان (حلوان امروزی)؛ اوگارسَلو، ایریا و لوبدوم (بین زاب سفلی و ادهَیم، منطقه‌هایی که در آغاز پادشاهی آشور- دان اوّل به دست آشوری‌ها افتاده بود)؛ اِبح (جبل حمرین امروزی)؛ اَربَح و نوزی (در نزدیکی کرکوک امروزی)؛ و بخش‌هایی در بابل در کرانه‌ی فرات، نشان دهنده‌ی گُسترش سلطه‌ی شیلهک- این- شوشینَک به سوی سرزمین‌های شمالی و غربی می‌باشند.(85) در نتیجه، گذشته از این شیلهک- این- شوشینَک دوباره برزخ میان‌رودان و دامنه‌ی جاده‌ی فرات به سوی غرب را به سلطه‌ی خود درآورد، در شمال به درون زاگرس تا منطقه‌ی دیاله و به قلب سرزمین آشور راه گشود و شاید به پایان رسیدن پادشاهی طولانی آشور- دان اوّل را شتاب بخشید.(86) نمای جغرافیایی این شکوفا شدن گسترش نظامی، جنگ‌های سوکَل مَح‌ها را در شش سده‌ی پیش از این به یاد می‌آورد.
پاره‌ای از جنگ‌های شیلهک- این- شوشینَک، شاید برای گسترش به درون بخش‌های مرکزی ایران رخ داده بودند.(87) دست کم، منابعی که او در ساخت پرستشگاه‌های بزرگ مورد استفاده قرار می‌داده است، گواه و نشانه‌ی فرمانروایی فراگیر شیلهک- این- شوشینَک در درون ایلام هستند. پرستشگاه‌های شوش به گونه‌ای که پیش از آن هرگز دیده نشده بود، تزیین یافتند.(88) پرستشگاه لیان دوباره بازسازی شد(89) و یک سنگ یادمان، ساخته شدن اماکن مقدس را در بیست شهر دیگر گزارش می‌دهد.(90) آجرهای کتیبه‌دار چنین ساختمان‌هایی، نه تنها در خوزستان،(91) بلکه در کوهستان‌های بین خوزستان و مرودشت هم به دست آمده‌اند.(92)
کتیبه‌های ساختمانی شیلهک- این- شوشینَک، از آن رو که از پیشینیان او نام برده‌اند و درخواست دعای خیر برای فرزندان او دارند، دارای اهمیت می‌باشند. چنین آگاهی‌هایی، بخش مهمی از اسناد و شواهد را برای ترتیب زمانی پادشاهان پیشین ایلام فراهم می‌آورند. این کتیبه‌ها به خوبی نشان می‌دهند که نَهونته- اوتو، همسر شیلهک- این- شوشینَک، بیوه‌ی برادرش کوتیر- نَهونته بوده است. گویا این ازدواج، پافشاری شگفت‌انگیز پادشاه بعدی ایلام، هوتِلوتوش- این- شوشینَک را که می‌گوید او از سُلاله‌ی کوتیر- نَهونته و هم‌چنین شیلهک- این- شوشینَک بوده است.(93) باز می‌نمایاند، هرچند آشکار است که کوتیر- نَهونته پدر واقعی او بوده است.(94)
متن‌های ایلامی به دست آمده از دوره‌ی پادشاهی هوتِلوتوش- این- شوشینَک(95) تداوم ساخت پرستشگاه‌ها و در نتیجه، تداوم سلطه‌ی سیاسی او در شوش و بیرون از آن را نشان می‌دهند. قطعه‌ای از یک آجر کتیبه‌دار، به فعالیت‌های ساختمانی او در شَلولیکّی، مکانی ناشناخته در ایلام (96) و یک متن کامل به فعالیت‌های ساختمانی او در انزان (97) اشاره می‌کنند. نمونه‌هایی از متن دوم در مَلیان (در مرودشت امروزی)، پیدا شده است که شناسایی مَلیان را به عنوان انزان یا انشان باستان اطمینان می‌بخشند.(98)
در یک ساختمان متعلق به دوره‌ی ایلام میانی در مَلیان، نزدیک به 250 لوحه‌ی اداری و قطعه‌های پراکنده به دست آمده است که بیش‌تر آنها نقل و انتقال طلا، نقره، مس و قلع، و تعدادی هم نقل و انتقال پوست‌های حیوانات یا مواد غذایی را گزارش می‌دهند.(99) تاریخ دقیق این لوحه‌ها ناشناخته است، با این همه شاید از دوره‌ی پادشاهی هوتِلوتوش- این- شوشینَک، یا اندک زمانی بعد از آن باشد. متفاوت با متن‌های هفت تپه، این لوحه‌ها به خط ایلامی نوشته شده‌اند، اما همانند آن متن‌ها، نشان دهنده‌ی چگونگی سرمایه‌گذاری و سازمان‌دهی برنامه‌های ساختمانی شاهانه می‌باشند که در کتیبه‌های یادبودی، گزارش شده‌اند.(100)
در دوره‌ی فرمانروایی پادشاهان ایلام میانی، در خوزستان گروه‌های مردم در شهرهایی با اندازه‌ی متوسط، یک‌پارچه شدند و در دره‌های بین شوش و انشان ماندگاه‌های تازه‌ای به وجود آورند. آجرهای کتیبه‌دار به دست آمده از پرستشگاه‌های محلی، به سامان بخشی و یا پشتیبانی پادشاهان از این گسترش داخلی اشاره دارند. ساخت گسترده‌ی پرستشگاه‌ها نه تنها باید به عنوان فعالیتی پرهیزگارانه، که هم‌چون وسیله‌ای برای گسترش سلطه‌ی شاهانه انگاشته شود.
در این دوره، با متروک شدن ماندگاه‌های غرب شوش، کمربند امنیتی این منطقه از بین رفت. از سوی دیگر، نباید جنگ‌های ایلام در میان‌رودان را به عنوان گسترش واقعی پادشاهی ایلام و گسترده شدن مرزهای آن به سوی غرب انگاشت، چرا که این جنگ‌ها تنها یورش‌های غارتگرانه و تنبیهی بودند که با سود بردن از ناتوانی‌های سیاسی در بابل و آشور رخ داده بودند. در دوره‌ی فرمانروایی هوتِلوتوش- این- شوشینَک، گُستره‌ی ایلام، دست‌کم خوزستان و فارس مرکزی را شامل می‌شده است. در پیوند با لقب‌های هوتِلوتوش- این- شوشینَک، این نکته بسیار چشمگیر می‌نماید که عنوان «پادشاه انزان و شوش»، یعنی لقب بیش‌تر پیشینیان او، نادیده گرفته شده است. مفاهیم سیاسی این تغییر لفظی و همچنین دیگر ویژگی‌های کُهن متن‌های او، هنوز ناشناخته و ابهام‌آلود هستند.(101) با این همه، وارد آمدن یک تکان ناگهانی به قدرت ایلام، از منابع میان‌رودانی که به گونه‌ای گسترده رویارویی نبوکدنزار اوّل (1125-1104 پ.م.) با ایلام را گزارش می‌دهند، آشکار می‌گردد.
جنگ نبوکدنزار اوّل با ایلام در مجموعه‌ی گسترده‌ای از متن‌های میان‌رودانی بازتاب یافته است. دو سند واگذاری سلطنتی از دوره‌ی پادشاهی او، نشانه‌های هم‌روزگاری برای اهمیت تاریخی این رخدادها می‌باشند. یکی از این دو سند واگذاری،(102) به بازگرداندن پیکره‌ی مقدس مردوک به بابل اشاره دارد و دیگری(103) گزارش مفصلی درباره‌ی یورش نبوکدنزار از راه منطقه‌ی در، جنگ سرنوشت ساز در کنار رودخانه‌ی اوّلای (کرخه‌ی امروزی) و به ویژه گزارش منطقه‌ای می‌باشد که توسط فرد گیرنده‌ی سند واگذاری، یعنی شیتی- مردوک، فرمانروای بیت- کارزییابکو در زاگرس، گشوده شد.(104) بازگرداندن پیکره‌ی مقدس مردوک، خدای بابلی و پیروزی‌های این پادشاه بابل، در متن‌های ادبی و پیشگویی‌های سده‌های بعدی هم ستایش شده‌اند.(105) با این همه، پیامدهای پیروزی‌های نبوکدنزار ناشناخته‌اند. گزارش شیتی- مردوک می‌گوید که «هوتِلوتوش، پادشاه ایلام برای همیشه ناپدید شد»(106) و نبوکدنزار پس از غارت سرزمین ایلام، به بابل بازگشت. در سنّت ادبی بابل، بازگرداندن پیکره‌ی مردوک از ایلام به بابل به دست نبوکدنزار، همچون آغاز یک نوزایی فرهنگی و سیاسی نگریسته شده است.(107) با وجود این، هنوز نشانه‌ای از سلطه‌ی طولانی بابل در سرزمین ایلام دیده نمی‌شود(108) و در حقیقت متن‌های میان‌رودانی تا سه سده بعد از این رخداد، درباره‌ی ایلام خاموشی گزیده‌اند.
اگرچه این گُمان که هوتِلوتوش- این- شوشینَک بعد از یک عقب نشینی کوتاه به کوهستان‌های انشان، دوباره شوش را به سلطه‌ی خود درآورده است (109) پذیرفتنی می‌نماید، با وجود این نمی‌توان بدون یک ترتیب زمانی دقیق‌تر از کتیبه‌های او و یورش نبوکدنزار به ایلام، این گُمان را تأیید کرد. بعد از مرگ هوتِلوتوش- این- شوشینَک، منابع ایلامی خاموش شده‌اند.
یک کتیبه‌ی ایلامی نو، از نیمه‌ی سده‌ی هشتم پیش از میلاد، شَلهینَ- هَمرو- لَگمَر، برادر ناتنی هوتِلوتوش- این- شوشینَک را پادشاه جانشین او خوانده است،(110) اما هیچ متنی از دوره‌ی پادشاهی شَلهینَ- هَمرو- لَگمَر به دست نیامده و هم‌چنین در منابع هم‌روزگار هیچ اشاره‌ای به دوره‌ی پادشاهی او دیده نمی‌شود. کتیبه‌های ایلامی تنها پس از چهار سده‌ی دیگر دوباره سخن می‌گویند.
اسناد به جای مانده به هیچ وجه اشاره نمی‌کنند که نیروی بزرگی که جانشینان شوتروک- نَهونته در ایلام پدید آورده بودند، دستخوش یک فروپاشی ناگهانی و گُسترده شده بود. با این همه، واقعیت‌های تاریخی پنهان در پُشت این کسوف اسنادی طولانی، و همچنین پیوندهای زمانی و دقیق بین پایان گرفتن پادشاهی ایلام میانی و تغییرات جمعیتی در ایران، در هزاره‌ی نخست پیش از میلاد(111) هنوز ناشناخته‌اند.

پی‌نوشت‌ها

1. King, Chronicles Concerning Early Babylonian Kings (1907), 11, 22f.: 11-13; Grayson, TCS 5 (1975), 156: 12-14; Weidner, AfO 3 (1926), 68, n. 1.
2. Brinkman, MSKH I (1976), 318.
3. CAH 2/2 (1975), 382 f.
4. Steve et al., IA 15, (1980), 92-94, 139f.
5. Reiner apud Porada, Expedition 13 (1970), 32; Amiet, AA 26 (1973), 21: Steve et al., IA 15 (1980), 95f.
6. Scheil, MDP 2 (1900), 120f.; Steve et al., IA 15(1980), 95.
7. Reiner, AfO 24 (1973), 87ff.; Herrero, DAFI 6 (1976), 96ff.; Valat, Vth Annual Symposium (در دست انتشار)
8. Herrero, DAFI 6 (1976), no. 7.
9. Scheil, MDP 2 (1900), 121f.; MDP 4 (1902), pl. 18 no. 3; Reiner, AfO 24 (1973), 87ff.
10. Scheil, MDP 23 (1932), 248; MDP 22 (1930), 76 MDP 4(1902), 191.
11. Herrero, DAFI 6 (1976), 102, no. 6, 112; cf. Brinkman, MSKH I (1976), 144f.; cf. d. KUR.GAL=d.Enlil, Labat and Edzard, MDP 57 (1974), 1 I 7, iv 38.
12. Vallat, Vth Annual Symposium. (در دست انتشار)
13. Herrero, DAFI 6(1976), no. 6.
14. Ibid., no. 6: 11f.; Vallat, Vth Annual Symposium. (در دست انتشار)
15. Herrero, DAFI 6 (1976), 106ff., 114, nos. 8-9.
16. Grayson, TCS 5 (1975), 174f. iii 10-19.
17. Scheil, RA 26(1929), 7=MDP 28 (1939), 9; Hilprecht, BE 1 (1893), 43; cf. Brinkman, MSKH I (1976), 209F., 223.
18. Scheil, MDP 14 (1913), 32f.; MDP 6 (1905), 30.
باید یادآور شد که ویژگی اسناد، کاملاً از این امکان که پاره‌ای و یا همه‌ی این رویدادها به دوره‌ی کوری گلزو اول (پیش از سال 1357 پ.م.) و از این رو، پیش از پادشاهی تپتی- اهر تعلق دارند، جلوگیری نمی‌کند. بسنجید با: Brinkman, MSKH I (1976), 205ff., 418ff.
19. König, EKI(1965), nos. 4-79; Steve, MDP 41 (1967); Steve, Or NS 37(1968), 290ff.; M. Lambert, JA 258 (1970), 243ff.; M. Lambert, RA 66 (1972), 61ff.; Sollberger, JCS 19 (1965), 31f.; Vallat, IInd' Annual Symposium (1973), 64ff.; DAFI 8 (1978), 98ff.; Carter, Elam in the Second Millennium (1971) 278f., 442; Walker, Iran 18 (1980), 79; Stolper, DAFI 8 (1978), 89ff.; Walker, Cuneiform Brick Inscriptions (1981), nos. 192-214; Vallat, IA 16 (1981), 27; IA 18, (1983).
20. Cf. Grayson, TCS 5 (1975), 170ff.; Brinkman, JCS 16 (1962), 87f.; Brinkman, AnOr 43 (1968), 321f., 327f., 13f.; Brinkman, MSKH I (1976) 108, 123, 321.
21. Grayson, TCS 5 (1975), 176f. iv 14ff.
22. Rawlinson, Cuneiform Inscriptions I (1861), 38 no. 2.
23. Cf. Tadmor, JNES 17 (1958), 138ff.
24. King, BBSt (1912) no. 6.
25. Cf. Thureau-Dangin, RA 10 (1913), 98.
26. König, EKI (1965), 48 §2, 48b §3.
27. Cf. Labat, CAH 2/2 (1975), 386f.; Cameron, HEI (1936), 104.
28- پهیر- ایشَن، نزدیک 1310 پ.م.؛ اتر-کیته، نزدیک 1295-1286 پ.م. Cameron, HEI (1936), 230. ایگ- هلکی، 1350-1330 پ.م.؛ ایشَن، 1330-1310 پ.م.؛ اتر- کیته، 1310-1300 پ.م. Hinz, RE (1964) پهیر- ایشَن شاید هم‌روزگار بانزی مروتّش، پادشاه بابل (1307-1282 پ.م.) و اتر- کیته هم‌روزگار با کدشمن- تورگو (1281-1264 پ.م.) بوده‌اند. Labat, CAH 2/2 (1975), 383f. ایگ- هلکی، نزدیک 1325 پ.م.؛ اتر- کیته، نزدیک 1290-1275 پ.م. Steve et al., IA 15(1980), 101f.
29. Vallat, Suse et I'Elam (1980), 12, n. 50; Steve et al., IA 15(1980),100.
30. König, EKI (1965), 28A pp. 18-19; cf. Grillot, JA 258 (1970), 227, 235, n. 31.
31. Steve, MDP 41(1967), 112f.
32. Labat, CAH 2/2 (1975), 383; Vallat, "Haft Tépé et les tablettes dites de Mālamir". In Proceedings of the Vth Annual Syposium on Archaeological Research in Iran, edited by F. Bagherzadeh. Tehran. (در دست انتشار)
33. Labat, CAH 2/2 (1975), 383; but cf. Steve et al., IA 15 (1980), 101.
34. König, EKI (1965), 4B, 4C; cf. Hinz, RIA 4/6-7 (1975), 493.
35. König, EKI (1965), 19 II, 13 II.
36. Labat, CAH 2/2 (1975), 384.
37. König, EKI (1965), 4A.
38. Cf. Farber, ZA 64 (1975), 77ff.
39- برای خوانش درست بخش دوم نام اونتش- نپیریش، که پیش از این اونتش- گال یا اونتش- هومبان حرف‌نویسی شده است، بسنجید با:
Hinz, JNES 24 (1965), 351ff.; M. Lambert, RA 65(1971), 181 sub 11; M. Lambert, RA 66 (1972), 67; Reiner, RA 67(1973), 62, n. 1.
40. König, EKI (1965), nos. 5-15; Steve, MDP 41 (1967), nos. 1-61.
41. Steve, MDP 41 (1967), nos. I-VIII; Scheil, MDP 10 (1908), 85ff.
42. Cf. Labat, CAH 2/2 (1975), 390f.
43. KS-102; (H. T. Wright. گفتگوی شخصی با)
44. Steve et al., Ia 15 (1980), 82.
45. Vallat, IInd Annual Symposium (1973), 63ff.; AMI NF, 15.
اگرچه آجرهای پیدا شده در دیلم در ساخت یک دیوار دوره‌ی پارتیان یا ساسانیان دوباره استفاده شده‌اند، شاید این آجرها را از جای چندان دوری به این مکان نیاورده‌اند.
46. Carter, Elam in the Second Millennium (1971), 278f., 442.
47. Miroschedji, Ia 16 (1981), 14f.; Vallat, "Le complexe religieux de Tchoga Zanbil, (مقاله‌ی انتشار نیافته)
48. Scheil, MDP 10 (1908), 85ff.
49. Reiner apud Rowton, CAH (1970), 1/1, 218.
50. Cf. Parpola, AOAT 6 (1970), 358.
51- خوانش نام اونپَش- نَپیریش را متفاوت با خوانش معمول اونپتر- نَپیریش؛ بر پایه‌ی این پژوهش آورده‌ایم:
Reiner apud Carter, Elam in the Second Millennium (1971), 48, n. 3.
52. König, EKI (1965), 48 §2, 48b §3
53. Cf. Labat, CAH 2/2 (1975), 386f.; Hinz, RE (1964), 99.
54. König, EKI (1965), 48 §2, 48b §3
55. Cf. Brinkman, AnOr 43 (1968), 86ff.
56. Weidner, Die Inschriften Tukulti-Ninurtas I. und siener Nochfolger, AfO Beih. 12 (1959), 4, no. 1 iv 24ff.
57. Grayson, TCS (1975), 175f. iv 1-8; Brinkman, AnOr 43 (1968), 86; Brinkman, MSKH I (1976), 18ff.
58. Grayson, TCS 5 (1975), 176f. iv 14-16.
متن بابلی رویدادنامه‌ی P، نام پادشاه ایلامی را کیدین- هوترودیش آورده که شاید بازتاب ریخت طولانی کیدین- هوتران- اونتش باشد، بسنجید با: Hinz, RE (1964), 99.
59. Grayson, TCS 5 (1975), 177 iv 17-22.
برای اشاره‌های ادبی به این جنگ‌ها، بسنجید با: Borger, BiOr 28 (1971), 23.
60- با وجود دیدگاه Labat, CAH 2/2 (1975), 389; cf. Rowton, JNES 25 (1966), 252f.
61. Grayson, TCS 5 (1975), 176 iv 8-9.
62. 1207 B. C.; Grayson, TCS 5 (1975), 176 iv 10-11.
63. König, EKI (1965), 18-28; Eillers, AMI NF 8 (1975), 43.
64. Cf. Hinz, RIA 4/1 (1972), 61.
65. Cf. Hinz, RE (1964), 100; M. Lambert, RA 66 (1972), 74f.
66. Cf. Labat, CAH 2/2 (1975), 482.
67. König, EKI (1965), 19.
68. Ibid., 20.
69. Ibid., 21.
70. König, EKI (1965), 28A; cf. Hinz, RE (1964), 101f.; Cameron, HEI (1936), 106f.; Labat, CAH 2/2 (1975), 484.
71. Cf. Brinkman, AnOr 43 (1968), 88.
72. Grayson, Assyrian Royal Inscriptions I (1972), p. 932; Grayson, TCS 5 (1975), 162: 9-12; Brinkman, AnOr 43 (1968), 88; Brinkman, MSKH I (1976), 321.
73. Rawlinson, Cuneiform Inscriptions III (1870), 8, no. 2:2; Tadmor, JNES 17 (1958), 137f.
74. König, EKI (1965),28C II.
75. Ibid., 28C I.
76. Ibid., 24b, 24c; Scheil, MDP 10 (1908), pls. I, III
77. König, EKI (1965), 22.
78. König, EKI (1965), 23; cf. Brinkman, MSKH I (1976), 258.
79. Rawlinson, Cuneiform Inscriptions III (1870), 38 no. 2:3 ff.; Tadmor, JNES 17 (1958), 137ff.; Brinkman, AnOr 43 (1968), 88.
80. Cf. Brinkman, AnOr 43 (1968), 80f.
برای اشاره‌هایی به اسارت گرفتن پیکره‌ی مردوک به دست ایلامی‌ها که از کوتیر- نهونته نام نمی‌برند، بسنجید با:
Rawlinson, Cuneiform Inscriptions III (1870), 61, no. 2:21' f.; Borger, BiOr 28 (1971), 7, 16.
متن‌های پادشاه آشور نو، آشور بانیپال که پس از سال 640 پ.م. نوشته شده و به اسارت خدایان بابلی به دست یک فرمانروای ایلامی به نام کودور نهوندی در هزار و ششصد و سی و پنج سال پیش اشاره می‌کنند:
Streck, Assurbanipal und die letzten assyrischen Könige bis zum Untergang Nineveh's [1916], 59f.: 107ff., 178f.; 12ff.
به احتمال زیاد به کوتیر- نهونته‌ی سده‌ی دوازدهم پیش از میلاد اشاره دارد، (همچنین نگاه کنید به: Cameron, HEI [1963], 59, 111. Labat, CAH 2/2 (1975), 487) نه به یک سوکَل مَح همنام در سده‌ی هفدهم پیش از میلاد: Hinz, CAH 2/1 [1973], 266.
81. König, EKI (1965), 29-31; Steve, Or NS 37 (1968), 298f.; M. Lambert, JA 258 (1970), 243ff.
82. König, EKI (1965), nos. 32-59; Steve, Or NS 37 (1968), 290 ff.; Sollberger, JCS 19 (1965), 31f.; Stolper, DAFI 8, (1978), 89ff.; F. Vallat (گفتگوی شخصی); Walker, Cuneiform Brick Inscriptions (1981), nos. 211-213.
83. König, EKI (1965), 54.
84. Ibid., 54a 54b, 55.
85- برای جزئیات بسنجید با: Labat, CAH 2/2 (1975), 491ff.; Cameron, HEI (1936), 113ff.
86. Cf. Cameron, HEI (1936), 118f.; Labat, CAH 2/2 (1975), 492.
87. Cf. Labat, CAH 2/2 (1975), 492f.
88- برای جزئیات بسنجید با: Cameron, HEI (1936), 121ff.; Labat, CAH 2/2 (1975), 494ff.
89. König, EKI (1965), 57-59.
90. König, EKI (1965), 48 §§22-29.
91. KS-3, Chogha Pahn West; Stolper, DAFI 8 (1978), 89ff.; Walker, Cuneiform Brick Inscriptions (1981), no. 213.
92. Tulaspid: König, EKI (1965), 41a; cf. Herzfeld, Persian Empire (1968), 177.
93. König, EKI (1965), 60, 61, 63, 65.
94. Cf. M. Lambert, JA 258 (1970), 246, n. 2.
95. König, EKI (1965), 60-65, 67; M. Lambert, RA 66 (1972), 61-76; Vallat, DAFI 8 (1978), 97ff.; cf. Hinz, RIA 4/6-7 (1975), 525.
96. König, EKI (1965), 64; cf. Brinkman, AnOr 43 (1968), 106, n. 570; cf. Zadok, BiOr 34 (1977), 79.
97. M. Lambert, RA 66 (1972), 61ff.
98. Reiner, RA 67(1973), 57ff.
99. Carterand Stolper, Expedition 18(1976), 37ff.; Stolper, Textsfrom Tall-I Malyan, I (در دست چاپ)
100- گذشته از متن‌های ملیان، الواح به دست آمده از پایان دوره‌ی ایلام میانی کمیاب هستند. نزدیک به پانزده لوح اداری، حقوقی و علمی و قطعه‌هایی که از دید لایه‌نگاری به پایان دوره‌ی ایلام میانی تاریخگذاری شده‌اند، در کاوش‌های ویل رویال شوش به دست آمده‌اند: Steve et al., IA 15(1980), 103. واکر سه قطعه‌ی نوشته شده به ایلامی را که گویا از شوش به دست آمده‌اند، انتشار داده است:
Walker, Iran 18 (1980), 76ff.
101. Cf. Labat, CAH 2/2 (1975), 500; Hinz, RE (1964), 111; VAllat, DAFI 8 (1978), 103f.
102. King, BBSt (1912), no. 24.
103. Ibid., no. 6.
104- برای نام این فرمانروا بسنجید با: Borger, AfO 23 (1970), 8.
105- برای جزئیات بسنجید با: Brinkman, AnOr 43 (1968), 13f., 19f., 105ff., 328f.
106. King, BBSt (1912), 6 I 41; cf. Thureau-Dangin, RA 10 (1913), 97f.
107. Finkelstein, Propaganda and Communication I (1978), 85ff.
108. Cf. Brinkman, AnOr 43 (1968), 109.
109. Vallat, DAFI 8 (1978), 194f.; cf. Steve et al., IA 15(1980), 105f.
110. König, EKI (1965), 72 II; cf. Vallat, DAFI 8 (1978), 105; Yusifov, Palestinskii Sbornik II (1964), 9ff.
111. Cf. Labat, CAH 2/2 (1975), 506; Carter, Elam in the Second Millennium (1971), 56f.; M. Lambert, RA 66(1972), 75f.

منبع مقاله :
استولپر، ماتیو ولفگانگ، (1389) تاریخ ایلام، ترجمه شهرام جلیلیان، تهران: توس، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط