روند تغییر ایدئولوژی در سازمان مجاهدین خلق

سازمان مجاهدین خلق که در ابتدا توسط عده‌ای از دانشجویان مسلمان، تشکیل شده بود، رفته رفته در مسیر دیگری قرار گرفت و به عقاید مارکس و مارکسیسم گرایش پیدا کرد و این همان چیزی بود که خط آن‌ها را رفته رفته از انقلاب و مردم جدا کرد.
چهارشنبه، 17 مرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روند تغییر ایدئولوژی در سازمان مجاهدین خلق
مارکسیست کردن اعضا از طریق شگردهای مختلف
 
چکیده
سازمان مجاهدین خلق که در ابتدا توسط عده‌ای از دانشجویان مسلمان، تشکیل شده بود، رفته رفته در مسیر دیگری قرار گرفت و به عقاید مارکس و مارکسیسم گرایش پیدا کرد و این همان چیزی بود که خط آن‌ها را رفته رفته از انقلاب و مردم جدا کرد. آن‌چه می‌خوانید گزارشی است اجمالی، از روند تغییر عقاید در سازمان مجاهدین خلق.

تعداد کلمات 811/ تخمین زمان مطالعه 4 دقیقه
 روند تغییر ایدئولوژی در سازمان مجاهدین خلق


مراحل مارکسیست کردن اعضا

مغالطه «مبارزه ایدئولوژیک»
 رهبری مارکسیست‌شده سازمان تصمیم گرفت که روند دگردیسی عقیدتی خود را - با صرفه‌جویی بیشتر نسبت به «زمان» - در سطح کادرها و اعضا تعمیم دهد. از همان نخست، به اراده تقی شهرام، نوعی تقسیم کار صورت گرفت. نگارش متون آموزشی یکی از اعضای سازمان به نام و القای کتبی شبهات را شهرام خود به عهده گرفت و اجرای عملی و گام به گام تغییر ایدئولوژی به ناصر جوهری محول گردید.
 با توجه به ارتباط محدود شهرام با اعضا و بدنه سازمان، عملاً جوهری، بازوی فکری و اجرایی او در روند دگردیسی بود. برخلاف بهرام آرام، جوهری از توان و اقتدار لازم برای برخورد تئوریک و نظری برخوردار بود و پس از تقی شهرام، نخستین فرد از اعضای سازمان بود که مارکسیست شد.[1] این نکته را یادآور شویم که روند «مارکسیست شدن» کادرهای بالای سازمان با روند «مارکسیست کردن» دیگران متفاوت بود. کادرهای بالا، ضمن مباحث مباحثاتی که تقی شهرام به راه می‌انداخت – تقریبا - در همان پاییز ۵۲ مارکسیست شدند.
 برای مارکسیست کردن اعضا، با کارگردانی ناصر جوهری، از شگرد‌های مختلفی استفاده می‌شد:


تخلیه روانی

در این مرحله، مسئول با ظرافت و به تدریج، حساسیت‌های مذهبی، به خصوص حساسیت‌ها و وسواس‌های عبادی اعضا (یا عضو) را ابتدا کم می‌کرد و بعد، از بین می‌برد.
 برای مثال، پس از یک نشست، ناگهان اظهار می‌کرد که نمازش قضا شده و پس از چند بار تکرار، کاری می‌کرد که اعضا از او توضیح بخواهند. او در جواب می‌گفت که به جای آن (ادای به موقع نماز)، کارهای مثبت انجام دادم - مثلاً کار تئوریک مفید کردیم - و ضمناً قضای نماز را هم می‌خوانم! بعداً اعضا را به نوبت، در منگنه زمانی خاصی قرار می‌داد که نتوانند – مثلاً - نماز ظهر و عصر را بخوانند.[2]

 

قطع آموزش‌های مذهبی و مطالعات اسلامی

 از ابتدای شکل‌گیری سازمان، گه‌گاه، ولی به طور مستمر، مطالعه قرآن و نهج البلاغه و بحث‌های - به اصطلاح - تفسیری و یا مطالعات فردی روی این متون وجود داشت و از جمله وظایف مسئول، کار تفسیری و توضیحی در این موارد بود؛ اما در وضعیت جدید سازمان، با طرح این موضوع که «ما در کلیت امر، اسلام و قرآن و نهج البلاغه را پذیرفته‌ایم، ولی در مورد متون مربوط به مبارزه، ضعف داریم»، به تدریج آموزش‌های مذهبی - در مقاطعی- حذف و بعد به‌طور کلی قطع گردید.[3]
 

بیشتر بخوانید: ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق و نخستین چالش‌ها

 

جایگزینی متون مارکسیستی

 همزمان با خط آموزش‌ها و مطالعات مذهبی، آموزش متون مارکسیستی – که متون قدیمی و بعضاً جدید بود - جای بیشتری را اشغال کرد. در این دوره، آموزش – عمدتاً - روی کتاب‌های چه باید کرد (لنین)، تاریخ مختصر حزب کمونیست شوروی (تصویب و تقریر استالین)، مسائل لنینیسم (استالین) و برخی جزوه‌های مربوط به چین و ویتنام متمرکز شد و تقریباً تمام اوقات فراغت اعضا را پر کرد.[4]
 

 طرح شبهات به وسیله «جزوه سبز»

 از همان اوایل پاییز ۵۲، تقی شهرام، سلسله مقالات و یا – صرفاً - طرح سوالات و شبهاتی را به قصد سست کردن اعتقاد اسلامی اعضا، در نشریه داخلی سازمان (که همه اعضا موظف به مطالعه و آموزش آن بودند) آغاز کرد. چون اولین جزوه‌ای که این مقالات در آن چاپ شد، به دلیل کمبود کاغذ سفید تحریر، روی کاغذ سبز تجارتی چاپ شد، به «جزوه سبز» معروف گردید[5] و نشریات بعدی نیز - به رغم تفاوت رنگ کاغذ - به این نام خوانده شدند.[6] شهرام در این جزوه‌ها، سوالاتی را همراه با توضیحی مختصر مطرح می‌کرد که حتی در افراد قوی‌تر مذهبی نیز خلجان و تردید ایجاد می‌نمود.
 

اعلام مارکسیسم

 مسئول، پس از طی مرحله به مرحله رهنمودهای مرکزی و در صورت احساس وجود زمینه مستعد در عضو (که معمولاً تحصیل حاصل بود)، به وی اظهار می‌داشت که «سازمان مارکسیست شده و تو هم باید تصمیم بگیری.» نتیجه معلوم بود و اغلب پذیرفتند که از مرکزیت تبعیت کنند و مارکسیست شوند. در واقع، از مدت‌ها پیش، عضو مورد نظر عملاً مارکسیست بوده و فقط به تصریح مسئول خویش نیاز داشته است.
 

نمایش پی نوشت ها:

[1]. خلاصه پرونده‌ها...: جوهری، محمدابراهیم (ناصر).
[2]. اظهارات خلیل دزفولی. برای آگاهی بیشتر: تهرانی، ساخت روانی و جامعه شناسنامه سازمان...: صص 140 و 141.
[3]. مقدمه بیانیه اعلام مواضع...؛ خلاصه پرونده ها...: جوهری، محمدابراهیم (ناصر)؛ نیز اظهارات علی خدایی صفت مندرنج در تحلیل آموزشی...: صص 150 و 155.
[4]. تحلیلی بر تغییر و تحولات...: صص 18 و 22؛ با تلخیص.
[5]. یادداشت‌های تقی شهرام در دادستانی انقلاب؛ خلاصه پرونده ها... ابراری، محمدحسین.
[6]. خلاصه پرونده ها...: ابراری، محمدحسین؛ فقیه دزفولی، محمدعلی (خلیل).

منبع: کتاب سازمان مجاهدین خلق؛ موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی؛ بهار 1389 ش.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط