مسیر جاری :
آن فتنه که در سربلند افسرتوست
ریزنده خونها ز سر خنجر توست
در سرداری که عالمی را بکشی
قربان سرت شوم چها در سر توست
سلطان جهان که ماه تا ماهی ازوست
وین زینت و زیب چرخ خرگاهی ازوست
در روضهٔ سلطنت چو نخلست قدش
کارایش تشریف شهنشاهی ازوست
چیزی که به گل داده خدا زیبائیست
وان نیز که داده سرور ار عنائیست
اما به تو آن چه داده از پا تا سر
اسباب یگانگی و بیهمتائیست
ای گشته وثاق کمترین مولایت
پرنور ز نعلین فلک فرسایت
پا اندازی به رنگ رخسارهٔ تو
آورده ز خجلت که کشد در پایت
خسرومنشی که دور خواندش فرهاد
در واقعه دیدم که به من اسبی داد
این واقعه را معبران میگویند
تعبیر مراد است مرادست مراد
فرهاد ز کوه کندن بیبنیاد
آوازهٔ شهرتش در افاق افتاد
این نادرهٔ فرهاد اگر کوه نکند
صد کوه طلا به منعم و مفلس داد
خورشید سپهر سر بلندی بهزاد
کز مادر دهر از همه عالم زیر سرت
گفتند که بر بستر ضعف است ملول
بهر شعفش به دلف بشین باد آن ضاد
این عید حضور خان چو ملک افروزست
عید که و مه مبارک و فیروزست
کاشان به خود ار بنازد امروز بجاست
چون عید بزرگ کاشیان امروزست
سلاخ که آدمی کشی شیوهٔ اوست
چون ریزش خون دوست میدارد دوست
گر سر ببرد مرا نه پیچم گردن
ور پوست کند مرا نگنجم در پوست
گردون که به امر کن فکان چاکرتست
فرمانده از آنست که فرمانبر توست
در سایه محال نیست خورشید که تو
خورشیدی و سایهٔ خدا بر سر توست
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
روزگارت بر مراد ، روزهایت شاد شاد ، آسمانت بی غبار ، سهم چشمانت بهار ،...
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
سرای احمد امشب رشک طور است
زمین و آسمان غرق سرور است
نهد پا در جهان...