جدایی از سحر و محفل دعا سخت است

قسم به عشق جدایی ز آشنا سخت است جدایی از سحر و محفل دعا سخت است برای دیده شب زنده دار خود گریم قسم به اشک سحر دوری از بکا سخت است

فرصت گذشت و خوشه ی عمرم تمام شد

فرصت گذشت و خوشه ی عمرم تمام شد یادش به خیر ... سوز مناجات نیمه شب وقتی که با خدا دل ما هم کلام شد یادش به خیر ... لحظه ی افطار ... تشنگی

آمدیم از سفر دور و دراز رمضان

آمدیم از سفر دور و دراز رمضان پی نبردیم به زیبایی راز رمضان هر چه جان بود سپردیم به آواز خدا هر چه دل بود شکستیم به ساز رمضان

دیدی رمضان رفته و پر باز نکردم

دیدی رمضان رفته و پر باز نکردم تا خیمه گهِ سبز تو پرواز نکردم ماه تو گذشت عاشقی آغاز نکردم من پُست غلامیِ تو احراز نکردم

خداحافظ مه رحمت، بدون تو چه دلسردم

خداحافظ مه رحمت، بدون تو چه دلسردم چه شبهایی که می گفتم غلط کردم غلط کردم خداحافظ ابوحمزه که حال خوب ما بودی خداحافظ سحرهایی که ذکر ربّنا...

رسیده آخر ماه خدا و آمده بنده

دوباره گریه می بارد، دو چشم خیس و شرمنده رسیده آخر ماه خدا و آمده بنده اگرچه دیر می آیم ولی تو زود می بخشی به چشمان پریشانم دوباره رود می...

الوداع ای ماه قرآن و ثنا

ذکر اقراء در دلت معنا گرفت الوداع ای ماه قرآن و ثنا باز طی شد ماه خوب بندگی ماه ضربت خوردن شیر خدا

الوداع ای ماه نور فوق نور

الوداع ای ماه محبوب نبی ماه محبوب همه آل عبا الوداع ای ماه نور فوق نور ماه عفو بنده و ماه عطا

الوداع ای ماه عبد پر خطا

با تو ذکر جوشنم الغوث بود الوداع ای ربنا اغفرلنا نیمه ی شب توبه بود و گریه بود الوداع ای ماه عبد پر خطا

دل بیمار ما دادی شفایی

سحرهایت چه زیبا بود و بودیم به افطارت همه غرق صفایی جلا دادی قلوب بندگان را دل بیمار ما دادی شفایی