رفتند و مرا دوباره عاشق کردند دیری‌ست به دنبال غزل می‌گردند حالا همه شب کنار این پنجره‌ام امشب به دلم شده که برمی‌گردند جلیل الیاسی

تا کاشف غربت شهیدان گشتیم دنبال پلاک و استخوان در دشتیم مهدی (عج) به خدا اگر مجوز می‌داد دنبال مزار مادرش می‌گشتیم سید محمد حسین ابوترابی

تو را جستیم و نا انجام هستی غریبی در دلِ ایام هستی به اعماق بقیع کرخه رفتی تو همچون مادرت گمنام هستی!

از پیکر چاک چاک، اثر آوردند زان یار سفر کرده، خبر آوردند یاران به حریم عشق او رو آوردند از طایر عشق بال و پر آوردند

در میکده‌ی عشق سبو آوردید یاران، به حریم لاله، رو آوردید او شمع شد و سوخت و خاکستر شد جز عشق نبود آنچه ازو آوردید محمود تاری

از وصلت عاشقان نوید آوردند بر دوش، ستارۀ سپید آوردند بر هر سرکوچه حجله‌ای گشته به پا آری، به دیار ما شهید آوردند مهدی بهرامی

تو چندی بود، از گل می‌سرودی کبوتر می‌شدی پر می‌گشودی شناسایی میان خاک دشمن صدای برگشتم...نبودی!... غلامرضا سلیمانی

این، چفیه‌ی پاره بود در خاک؟ یا ابر بهاره بود پنهان در خاک؟ باور کن استخوان پوسیده نبود یک مشت، ستاره بود پنهان در خاک

ای راز نهفته، ای شهید گمنام بر عشق غرور آفرین تو سلام هنگام عروج سرخت ای روح بلند بر بال فرشتگان گرفتی آرام مرتضی امیری

یک چفیه پر از بهار، باور کردم موسیقی انتظار، باور کردم من عاشقی تو را به روی مین‌ها در لحظه‌ی انفجار باور کردم کیوان براهنگ