ای روح بلند تو، فراز هر بام سر داده سرود لاتخف شب هنگام تو صبح نوید بخش دلها گشتی ای قبله‌ی عشاق، "شهید گمنام" دکتر فاضلی دوست

ای کاش همیشه رنگ غم‌ها باشم در سنگر عشق، مرد تنها باشم دلخسته‌ام از خاطره‌ها، بگذارید گمنام‌ترین شهید دنیا باشم

ای دوست به شهر ما صفا آوردی این رایحه را تو از کجا آوردی؟ انگار نماز عشق را سر سرخ بر تربت لاله‌ها به جا آوردی سید محمد بابامیری

برای شهدای تفحص تو سرخ و سپید می‌شوی می‌دانم سیبی که رسید می‌شوی می‌دانم انگار که بو برده‌ای از باغ بهشت آخر ـ تو شهید می‌شوی ـ می‌دانم! ...

می‌آید و زخم ناگهانی بر دوش تصویر دو چشم آسمانی بر دوش از دشت بزرگ عشق برمی‌گردد خاکستر و بار استخوانی بر دوش بهاره احمدی

هر گم شده‌ای به عشق مایل نشود هر تکه کلام ساده‌ای دل نشود برخیز شهید دیگری پیدا کن حیف است که این ترانه کامل نشود! سید مهرداد افضلی

مهمان ضیافت خطر، هیچ نداشت هنگام که می‌رفت سفر، هیچ نداشت گمنام‌ترین شهید را آوردند جز پاره‌ای از عشق، دگر هیچ نداشت وحید امیری

پیدا شده! ای شهید گمنام! نام آوری‏ات زبانزد عام از نام و نشان فراتری تو گمنام منم: اسیر یک نام یحیی علوی فرد

از سمت فرشتگان نوید آمده است در شهر دوباره بوی عید آمده است چشم نگران آسمان‌ها روشن یک دسته کبوتر شهید آمده است سارا باستانی

برای شهدای تفحص ناگاه نویدی آمد و او را برد پرواز سپیدی آمد و او را برد هر بار که رفت با شهیدی برگشت این بار ـ شهیدی آمد و او را برد! ...