شب قدر است و امشب هجر مولاست

شب قدر است و امشب هجر مولاست دلم از عشق پر شور و غوغاست شب قدراست و اخترها غمینند تو گویى جملگى سر در جبینند

شب قدر است و امشب راز دارم

شب قدر است و امشب راز دارم نگه تا صبح امشب باز دارم شب قدر است و باید قدر دانم قدم در پیشگاه قدر دانم

من نا امید نیستم از لطف و رحمتت

من نا امید نیستم از لطف و رحمتت هستم اگر چه بی سر و سامان تر از همه خواهی گرفت روز حساب و کتاب خلق بر نوکران فاطمه آسان تر از همه دلبسته...

وقتی سلاح اشک مرا غفلتم گرفت

از روی جهل حال خوشی را که داشتم بر معصیت فروختم ارزان تر از همه وقتی سلاح اشک مرا غفلتم گرفت ماندم میان معرکه حیران تر از همه غیر از تو ای...

یا رب مرا به ساکن کرب و بلا ببخش

یا رب مرا به ساکن کرب و بلا ببخش بر خاک پاک صاحب کوی شفا ببخش یا رب به جمعه های پر از ندبه ی بتول بر گریه های حضرت زهرا مرا ببخش

امشب شب قدر است یقین می بخشی

هرچند که خسته از گناه آمده ام با حال بد و روی سیاه آمده ام امشب شب قدر است یقین می بخشی با ذکر حسین و اشک و آه آمده ام

دوست دارم غرق دریای مناجاتت شو

دوست دارم غرق دریای مناجاتت شوم مثل موسی کلیم الله من را طور کن راضی ام؛ حتی شده با زور برگردانی ام من اگر توبه نکردم تو مرا مجبور کن

در گدایی خودت نام مرا مشهور کن

در گدایی خودت نام مرا مشهور کن دست هایم را ز دامان بقیه دور کن قهر کردم با تو ؛ مثل چاه تاریکی شدم قلب تاریک مرا ای ماه، غرق نور کن

خوش به حالش که کند توبه ی از دل همه شب

بده یا رب تو به این دل همه دم حالِ بُکاء تا که چون اهلِ وِلا عاشقِ فرزانه شویم خوش به حالش که کند توبه ی از دل همه شب کاش ما صاحبِ آن توبه...

شب قدر آمده تا ره به حقیقت ببریم

شب قدر آمده تا ره به حقیقت ببریم تا که ما لایقِ آن منصبِ شاهانه شویم میِ توحید و صفا می‌رسد از دستِ خدا ای خوش آن لحظه که ما ساکنِ خُمخانه...