بزرگی چنین گفته است: سه چیز از بزرگواری شخص حکایت می‌کند:‌ خوش‌خویی، فرو بردن خشم و چشم از گناه بستن.

شخصی از حکیمی صاحب خرد خواست پندی سودمند به وی دهد، حکیم گفت: دوست به جفا دشمن گردد و دشمن به احسان و مروت، دوست شود. اگر قوت آن نداری که دشمن...

«انوشیروان» از «بوذرجمهر» حکیم پرسید: بهتر از زندگانی چیست و بدتر از مرگ کدام؟ حکیم گفت: بهتر از زندگانی، نیک‌نامی است و بدتر از مرگ، بدنامی....

گویند هنگامی که «جالینوس» مُرد، در جیبش کاغذی یافتند که در آن نوشته بود: آنچه به اقتصاد خوری، عاید تن شود؛ آنچه صدقه دهی، عاید روح شود و آنچه...

شخصی از حکیمی پندی عالمانه و حکیمانه طلب کرد، حکیم گفت: یا سخنی داشته باش دلپذیر یا دلی داشته باشد سخن‌پذیر و بدان که سعی دیروز، کفایت امروز...

عارفی گفت:‌ خداوندا! اگر از دنیا مرا نصیبی است، به بیگانگان دادم و اگر در آ‌خرت مرا ذخیره‌ای است، به مؤمنان دادم. در دنیا مرا یاد تو و در آخرت...

شخصی از عالمی فرزانه، حکمتی سودمند طلب کرد، وی چنین گفت: بدان که جهان آفرینش صحنه نظام احسن است؛ یعنی نظم موجود عالم شایسته‌ترین نظمی است که...

شخصی از فرزانه‌ای خردمند خواست به او رهنمونی سودمند دهد. خردمند گفت: هر که خواهد عزیز و شریف دنیا و آخرت باشد، از کسی حاجت نخواهد، بد کسی نگوید...

بزرگی به یکی از ارادتمندانش در مقام موعظه چنین گفت: هرکس به سبب گناهی که می‌کند، از روزی خویش که بر وی مقرر شده است، محروم می‌گردد.

شخصی از دانشمندی طلب حکمتی کوتاه و مفید کرد، دانشمند گفت: نادان، خوشی دانش را درنیابد، همچنان‌که سرما خورده از بوی گُل بهره نبرد.