0
مسیر جاری :
گر ندادي جگرم وعده‌ي وصلت هر دم فخرالدین عراقی

گر ندادي جگرم وعده‌ي وصلت هر دم

گر ندادي جگرم وعده‌ي وصلت هر دم شاعر : فخرالدين عراقي کي دل و ديده پر از خون جگر داشتمي؟ گر ندادي جگرم وعده‌ي وصلت هر دم کردمي صبر ز روي تو، اگر داشتمي گفتيم: صبر کن،...
الا، قد طال عهدي بالوصال فخرالدین عراقی

الا، قد طال عهدي بالوصال

الا، قد طال عهدي بالوصال شاعر : فخرالدين عراقي و مالي الصبر عن ذاک الجمال الا، قد طال عهدي بالوصال به زير پاي هجرم چند مالي؟ به وصلم دست گير، اي دوست، آخر و يشتاق...
از غم دلدار زارم، مرگ به زين زندگي فخرالدین عراقی

از غم دلدار زارم، مرگ به زين زندگي

از غم دلدار زارم، مرگ به زين زندگي شاعر : فخرالدين عراقي وز فراقش دل فگارم، مرگ به زين زندگي از غم دلدار زارم، مرگ به زين زندگي بي لب شيرين يارم، مرگ به زين زندگي عيش...
دلربايي دل ز من ناگه ربودي کاشکي فخرالدین عراقی

دلربايي دل ز من ناگه ربودي کاشکي

دلربايي دل ز من ناگه ربودي کاشکي شاعر : فخرالدين عراقي آشنايي قصه‌ي دردم شنودي کاشکي دلربايي دل ز من ناگه ربودي کاشکي جذبه‌ي حسنش مرا از من ربودي کاشکي خوب رخساري نقاب...
جانا، ز منت ملال تا کي؟ فخرالدین عراقی

جانا، ز منت ملال تا کي؟

جانا، ز منت ملال تا کي؟ شاعر : فخرالدين عراقي مولاي توام، دلال تا کي؟ جانا، ز منت ملال تا کي؟ بر صبر من احتمال تا کي؟ از حسن تو بازمانده تا چند؟ در پرده چنان جمال...
آن جام طرب فزاي ساقي فخرالدین عراقی

آن جام طرب فزاي ساقي

آن جام طرب فزاي ساقي شاعر : فخرالدين عراقي بنمود مرا لقاي ساقي آن جام طرب فزاي ساقي پيش رخ جان فزاي ساقي در حال چو جام سجده بر دم لب بر لب دلگشاي ساقي ننهاده هنوز...
لقد فاح الربيع و دار ساقي فخرالدین عراقی

لقد فاح الربيع و دار ساقي

لقد فاح الربيع و دار ساقي شاعر : فخرالدين عراقي وهب نسيم روضات العراق لقد فاح الربيع و دار ساقي که خوش گشت از نسيم او عراقي صبا بوي عراق آورد گويي جوي المشتاق يشفي...
فمالي لم اطا سبع الطباقي فخرالدین عراقی

فمالي لم اطا سبع الطباقي

فمالي لم اطا سبع الطباقي شاعر : فخرالدين عراقي و لم اصعد علي اعلي المراقي فمالي لم اطا سبع الطباقي چو کردم با مسيحا هم وثاقي چرا خربنده‌ي دجال باشم؟ مطاء المجد اوحي...
اندوهگني چرا؟ عراقي فخرالدین عراقی

اندوهگني چرا؟ عراقي

اندوهگني چرا؟ عراقي شاعر : فخرالدين عراقي مانا که ز جفت خويش طاقي اندوهگني چرا؟ عراقي شوريده مگر ز اشتياقي؟ غمگين مگر از فراق ياري؟ با هجر هميشه هم وثاقي خون خور،...
الا قم، واغتنم يوم التلاقي فخرالدین عراقی

الا قم، واغتنم يوم التلاقي

الا قم، واغتنم يوم التلاقي شاعر : فخرالدين عراقي و در بالکاس وارفق بالرفاقي الا قم، واغتنم يوم التلاقي خلاصم ده ازين زهد نفاقي بده جامي و بشکن توبه‌ي من فلا اضحوا...