0
مسیر جاری :
چه خوش باشد! که دلدارم تو باشي فخرالدین عراقی

چه خوش باشد! که دلدارم تو باشي

چه خوش باشد! که دلدارم تو باشي شاعر : فخرالدين عراقي نديم و مونس و يارم تو باشي چه خوش باشد! که دلدارم تو باشي شفاي جان بيمارم تو باشي دل پر درد را درمان تو سازي اگر...
خوشا دردي!که درمانش تو باشي فخرالدین عراقی

خوشا دردي!که درمانش تو باشي

خوشا دردي!که درمانش تو باشي شاعر : فخرالدين عراقي خوشا راهي! که پايانش تو باشي خوشا دردي!که درمانش تو باشي خوشا ملکي! که سلطانش تو باشي خوشا چشمي!که رخسار تو بيند ...
نگارا، وقت آن آمد که يکدم ز آن من باشي فخرالدین عراقی

نگارا، وقت آن آمد که يکدم ز آن من باشي

نگارا، وقت آن آمد که يکدم ز آن من باشي شاعر : فخرالدين عراقي دلم بي‌تو به جان آمد، بيا، تا جان من باشي نگارا، وقت آن آمد که يکدم ز آن من باشي مرا جان آن زمان باشد که تو...
از کرم در من بيچاره نظر کن نفسي فخرالدین عراقی

از کرم در من بيچاره نظر کن نفسي

از کرم در من بيچاره نظر کن نفسي شاعر : فخرالدين عراقي که ندارم بجز از لطف تو فريادرسي از کرم در من بيچاره نظر کن نفسي چه زيان دارد اگر سود کند از تو کسي؟ روي بنماي، که...
چو برقع از رخ زيباي خود براندازي فخرالدین عراقی

چو برقع از رخ زيباي خود براندازي

چو برقع از رخ زيباي خود براندازي شاعر : فخرالدين عراقي بگو نظارگيان را صلاي جانبازي چو برقع از رخ زيباي خود براندازي که جان جمله جهان ز انتظار بگدازي ز روي خوب نقاب آنگهي...
چه خوش باشد دلا کز عشق يار مهربان ميري فخرالدین عراقی

چه خوش باشد دلا کز عشق يار مهربان ميري

چه خوش باشد دلا کز عشق يار مهربان ميري شاعر : فخرالدين عراقي شراب شوق او در کام و نامش در زبان ميري چه خوش باشد دلا کز عشق يار مهربان ميري جو از رخ پرده برگيرد به پيشش شادمان...
نمي‌دانم چه بد کردم، که نيکم زار مي‌داري؟ فخرالدین عراقی

نمي‌دانم چه بد کردم، که نيکم زار مي‌داري؟

نمي‌دانم چه بد کردم، که نيکم زار مي‌داري؟ شاعر : فخرالدين عراقي تنم رنجور مي‌خواهي، دلم بيمار مي‌داري نمي‌دانم چه بد کردم، که نيکم زار مي‌داري؟ به زاري کردنم شادي، از آنم...
نگارا، از وصال خود مرا تا کي جدا داري؟ فخرالدین عراقی

نگارا، از وصال خود مرا تا کي جدا داري؟

نگارا، از وصال خود مرا تا کي جدا داري؟ شاعر : فخرالدين عراقي چو شادم مي‌تواني داشت، غمگينم چرا داري؟ نگارا، از وصال خود مرا تا کي جدا داري؟ چه غم خواري؟ که هر ساعت تنم را...
نگارا، کي بود کاميدواري فخرالدین عراقی

نگارا، کي بود کاميدواري

نگارا، کي بود کاميدواري شاعر : فخرالدين عراقي بيابد بر در وصل تا باري؟ نگارا، کي بود کاميدواري به کام دل رسد اميدواري؟ چه خوش باشد که بعد از نااميدي که دشمن کام گردد...
تا چند عشق بازيم بر روي هر نگاري؟ فخرالدین عراقی

تا چند عشق بازيم بر روي هر نگاري؟

تا چند عشق بازيم بر روي هر نگاري؟ شاعر : فخرالدين عراقي چون مي‌شويم عاشق بر چهره‌ي تو باري تا چند عشق بازيم بر روي هر نگاري؟ مسکين کسي کزان گل قانع شود به خاري! از گلبن...