0
مسیر جاری :
واژه شناسی قرآنی: اِحساس، استيناس، اِيلاف، وِجدان مفردات قرآن

واژه شناسی قرآنی: اِحساس، استيناس، اِيلاف، وِجدان

«اِحساس» برگرفته از «حَسّ» (حاء و سين) با دو معناي اصلي غلبه پيدا کردن بر چيزي از راه قتل و غير آن و ابراز صدا و ناله هنگام احساس درد است.
واژه شناسی قرآنی: أَحَد، فَرد، واحِد، وَتر (با فتحه و کسره واو) مفردات قرآن

واژه شناسی قرآنی: أَحَد، فَرد، واحِد، وَتر (با فتحه و کسره واو)

اصل «أحد» (همزه، حاء و دال) «وحد» (با واو) است. برخي از اهل لغت گفته‌اند: أحد به معناي واحد و در وصف خدا و اسما عدد مترادف با واحد
واژه شناسی قرآنی:اخبار، احساس، اِدراک، اطلاع، ايناس، بَصَر، حُکم، حفيّ، خُبر، دِراية، ذِکر، رُؤية، سَمع، شَهادة، شُعور، ظَنّ، عِرفان، عِلم، عَقل، فِقه، فَهم، وِجدان، يَقين مفردات قرآن

واژه شناسی قرآنی:اخبار، احساس، اِدراک، اطلاع، ايناس، بَصَر، حُکم، حفيّ، خُبر، دِراية، ذِکر، رُؤية، سَمع، شَهادة، شُعور، ظَنّ، عِرفان، عِلم، عَقل، فِقه، فَهم، وِجدان، يَقين

«احبار» از «حَبر» (حاء، باء و راء) به معناي اثر زيبا گرفته شده است. لغت شناسان «احبار» را جمع «حِبر» و «حَبر» (عالم) دانسته
واژه شناسی قرآنی: اِحاطه، اَغلال، جَيب، حاقَ، حَدق، حَفّ، دَور، طَوف، طَوق، قَلائِد مفردات قرآن

واژه شناسی قرآنی: اِحاطه، اَغلال، جَيب، حاقَ، حَدق، حَفّ، دَور، طَوف، طَوق، قَلائِد

«احاطه» برگرفته از «حَوط» (حاء، واو و طاء) به معناي گردش چيزي به دور يک شيء است. احاطه احراز کامل شيء با آگاهي همه جانبه از آن،
واژه شناسی قرآنی:اِجماع، اِراده، اِصابه، اَمّ، تَيَمُّم، حَج، عَزم، مَشيّت، هَمّ مفردات قرآن

واژه شناسی قرآنی:اِجماع، اِراده، اِصابه، اَمّ، تَيَمُّم، حَج، عَزم، مَشيّت، هَمّ

«اجماع» برگرفته از «جمع» (جيم، ميم و عين) به معناي به هم پيوستن و ضميمه شدن يک چيز است. از ديدگاه اهل لغت، اجماع به معناي عزم بر امري،
واژه شناسی قرآنی: «اَجر»، «ثَواب»، «دين»، «جَزاء» مفردات قرآن

واژه شناسی قرآنی: «اَجر»، «ثَواب»، «دين»، «جَزاء»

«اجر» (همزه، جيم و راء) دو معناي اصلي دارد (جمع ميان آن دو ممکن است): الف) کرايه دادن براي کار؛ ب) بهبودي استخوان شکسته.
واژه شناسی قرآنی: اِجتباء، اِختيار، اِصطفاء، ايثار، تفضيل مفردات قرآن

واژه شناسی قرآنی: اِجتباء، اِختيار، اِصطفاء، ايثار، تفضيل

«اجتباء» برگرفته از «جَبَي» (جيم، باء و حرف علّه ياء) بر گردآوردن و تجمّع دلالت دارد. برخي اهل اجتباء را به نزديک کردن شخص ديگر و مُقرّب قرار دادن او
واژه شناسی قرآنی: اِثم، جُرم، جُناح، حَرَج، حِنث، حُوب، خَطيئة، ذَنب، زِلَة، سُوء، سَيِّئة، عِصيان، عَنَت، فُجور، فَحشاء، وِزر مفردات قرآن

واژه شناسی قرآنی: اِثم، جُرم، جُناح، حَرَج، حِنث، حُوب، خَطيئة، ذَنب، زِلَة، سُوء، سَيِّئة، عِصيان، عَنَت، فُجور، فَحشاء، وِزر

«أَثِم» (همزه، ثاء و ميم) داراي معناي اصلي درنگ کردن و تأخر است؛ به همين جهت بر اعمالي که انسان را از انجام دادن کار خير باز دارد يا کند نمايد «اِثم» اطلاق مي‌شود.
واژه شناسی قرآنی: إثارة، بَحث، حَفر مفردات قرآن

واژه شناسی قرآنی: إثارة، بَحث، حَفر

«إثارة» از «ثور» (ثاء، واو راء) گرفته شده است و «ثور» داراي دو معناي اصلي برانگيختن چيزي و نوعي از حيوان (گاو نر) است.
واژه شناسی قرآنی: اِثارة، بَعثر مفردات قرآن

واژه شناسی قرآنی: اِثارة، بَعثر

«اثارة» از «ثور» (ثاء، واو و راء) گرفته شده است و «ثور» دو معناي اصلي برانگيختن چيزي و جنسي از حيوان (گاو نر) دارد.