زين خوش رقم که بر گل رخسار مي‌کشي
خط بر صحيفه گل و گلزار مي‌کشي زين خوش رقم که بر گل رخسار مي‌کشي زان سوي هفت پرده به بازار مي‌کشي اشک حرم نشين نهانخانه مرا
دوشنبه، 10 خرداد 1389
آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرين داد
آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرين داد صبر و آرام تواند به من مسکين داد وان که گيسوي تو را رسم تطاول آموخت هم تواند کرمش داد من...
دوشنبه، 10 خرداد 1389
عکس روي تو چو در آينه جام افتاد
عکس روي تو چو در آينه جام افتاد عارف از خنده مي در طمع خام افتاد حسن روي تو به يک جلوه که در آينه کرد اين همه نقش...
دوشنبه، 10 خرداد 1389
پيرانه سرم عشق جواني به سر افتاد
پيرانه سرم عشق جواني به سر افتاد وان راز که در دل بنهفتم به درافتاد از راه نظر مرغ دلم گشت هواگير اي ديده نگه کن که به...
دوشنبه، 10 خرداد 1389
دير است که دلدار پيامي نفرستاد
دير است که دلدار پيامي نفرستاد ننوشت سلامي و کلامي نفرستاد صد نامه فرستادم و آن شاه سواران پيکي ندوانيد و سلامي نفرستاد
دوشنبه، 10 خرداد 1389
خسروا گوي فلک در خم چوگان تو باد
خسروا گوي فلک در خم چوگان تو باد ساحت کون و مکان عرصه ميدان تو باد زلف خاتون ظفر شيفته پرچم توست ديده فتح ابد...
دوشنبه، 10 خرداد 1389
حسن تو هميشه در فزون باد
حسن تو هميشه در فزون باد رويت همه ساله لاله گون باد اندر سر ما خيال عشقت هر روز که باد در فزون باد
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد
تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد سلامت همه آفاق در سلامت توست به هيچ عارضه شخص تو دردمند...
دوشنبه، 10 خرداد 1389
صوفي ار باده به اندازه خورد نوشش باد
صوفي ار باده به اندازه خورد نوشش باد ور نه انديشه اين کار فراموشش باد آن که يک جرعه مي از دست تواند دادن دست با شاهد مقصود در آغوشش...
دوشنبه، 10 خرداد 1389
جمالت آفتاب هر نظر باد
جمالت آفتاب هر نظر باد ز خوبي روي خوبت خوبتر باد هماي زلف شاهين شهپرت را دل شاهان عالم زير پر باد
دوشنبه، 10 خرداد 1389
روز وصل دوستداران ياد باد
روز وصل دوستداران ياد باد ياد باد آن روزگاران ياد باد کامم از تلخي غم چون زهر گشت بانگ نوش شادخواران ياد باد
دوشنبه، 10 خرداد 1389
دوش آگهي ز يار سفرکرده داد باد
دوش آگهي ز يار سفرکرده داد باد من نيز دل به باد دهم هر چه باد باد کارم بدان رسيد که همراز خود کنم هر شام برق لامع و هر بامداد باد
دوشنبه، 10 خرداد 1389
شراب و عيش نهان چيست کار بي‌بنياد
شراب و عيش نهان چيست کار بي‌بنياد زديم بر صف رندان و هر چه بادا باد گره ز دل بگشا و از سپهر ياد مکن که فکر هيچ مهندس چنين...
دوشنبه، 10 خرداد 1389
اي دل آن دم که خراب از مي گلگون باشي
بي زر و گنج به صد حشمت قارون باشي اي دل آن دم که خراب از مي گلگون باشي چشم دارم که به جاه از همه افزون باشي در مقامي که صدارت به فقيران بخشند...
دوشنبه، 10 خرداد 1389
دي پير مي فروش که ذکرش به خير باد
دي پير مي فروش که ذکرش به خير باد گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز ياد گفتم به باد مي‌دهدم باده نام و ننگ گفتا قبول کن سخن و هر چه...
دوشنبه، 10 خرداد 1389
اي که دايم به خويش مغروري
گر تو را عشق نيست معذوري اي که دايم به خويش مغروري که به عقل عقيله مشهوري گرد ديوانگان عشق مگرد
دوشنبه، 10 خرداد 1389
ز کوي يار مي‌آيد نسيم باد نوروزي
از اين باد ار مدد خواهي چراغ دل برافروزي ز کوي يار مي‌آيد نسيم باد نوروزي که قارون را غلط‌ها داد سوداي زراندوزي چو گل گر خرده‌اي داري خدا...
دوشنبه، 10 خرداد 1389
عمر بگذشت به بي‌حاصلي و بوالهوسي
اي پسر جام مي‌ام ده که به پيري برسي عمر بگذشت به بي‌حاصلي و بوالهوسي شاهبازان طريقت به مقام مگسي چه شکرهاست در اين شهر که قانع شده‌اند
دوشنبه، 10 خرداد 1389
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشي
که بسي گل بدمد باز و تو در گل باشي نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشي که تو خود داني اگر زيرک و عاقل باشي من نگويم که کنون با که نشين و چه...
دوشنبه، 10 خرداد 1389
هزار جهد بکردم که يار من باشي
مرادبخش دل بي‌قرار من باشي هزار جهد بکردم که يار من باشي انيس خاطر اميدوار من باشي چراغ ديده شب زنده دار من گردي
دوشنبه، 10 خرداد 1389