عرق شرم به رویم
جاری‌ست چو باران عرق شرم به رویم از عفو تو یا از گنه خویش بگویم؟ ترسم نگذارند به فردای قیامت یک برگ گل از باغ وصال تو ببویم
شنبه، 28 اسفند 1395
طوباى صحيفه‏
به سر افتاده سوداى صحيفه‏ به دل برپاست غوغاى صحيفه‏ نمى‏يابيم راه رستگارى‏ مگر باشيم داناى صحيفه‏
شنبه، 28 اسفند 1395
طواف كعبه
خوشا به نيمه شبى با خدا صفا كردن زبان حال گشودن زدل دعا كردن تمام لذّت عالم نمى رسد قدرش به يك دقيقه مناجات، با خدا كردن
شنبه، 28 اسفند 1395
شيعه
ساقي امشب باده از بالا بريز باده از خم خانه مولا بريز باده اي بي رنگ و آتشگون بده زانكه دوشم داده اي افزون بده
شنبه، 28 اسفند 1395
شمیم اهل نظر
شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند کجاست دیده ی روشندلان باطن بین نگاه نیک نظر را به هر کسی ندهند
شنبه، 28 اسفند 1395
شرمنده‌ام
در درگهت، يكى زغلامانم نام تو، زينت لب و دندانم تو برتر از هرآنچه به وصف آيد من كمتر از هرآنچه كه مى دانم
شنبه، 28 اسفند 1395
شرمساريم
خداوندى چنين بخشنده داريم كه با چندين گنه اميدواريم كه بگشايد درى كايزد ببندد بيا با هم در اين درگه بناليم خدايا! گر بخوانى ور برانى
شنبه، 28 اسفند 1395
شرمسار
الهى! اى دواى درد جانم بشوى اين ظلمت و زنگ از روانم ترحّم كن ندارم توشه راه مگر لاتقنطوا من رحمة الله
شنبه، 28 اسفند 1395
شب فيض
خيز، اى بنده محروم و گنهكار بيا يك شب اى خفته غفلت زده بيدار بيا بس شب و روز كه در زير لَحَد خواهى خفت دَم غنيمت بشمار امشب و بيدار بيا
شنبه، 28 اسفند 1395
سحری در راه است
باز هم نیمه شب است و سحری در راه است باز هم محفل انس دگری در راه است در بهاری که پر از لاله قرآن و دعاست نخل خشکیده دل را ثمری در راه است
شنبه، 28 اسفند 1395
سفر عشق
واى از آن دل كه درى رو به خدا باز نكرد تا فراسوى ملك، همت پرواز نكرد بال نگشود و خيال و سر پرواز نداشت با شهيدان خدا زمزمه اى ساز نكرد در حصار...
شنبه، 28 اسفند 1395
رحمت بى منتها
يا رب! گناه اهل جهان را به ما ببخش ما را سپس به رحمت بى منتها ببخش هرچند ما نه ايم سزاوار رحمتت ما را بدان چه نيست سزاوار ما ببخش
شنبه، 28 اسفند 1395
سائل از عمر سحر کاش دمی بردارد
در ره منزل ليلي قدمي بردارد گاه بايد نفسي خرج کند عارف شب گاه بايد ز دل کس المي بردارد بر دل دلبر خود بار نمي افزايد
شنبه، 28 اسفند 1395
رباعيات حاجتمندى
الله كه كافى المهمّات تويى الله كه سامع المناجات تويى حاجات مرا برآر كاندر همه حال ذوالعفو و برآرنده حاجات تويى
شنبه، 28 اسفند 1395
رباعيات پشيمانی
يا رب ز كرم درى به رويم بگشا راهى كه در او نجات باشد بنما مستغنيم از هر دو جهان كن به كر جز ياد تو هرچه هست بر از دل ما
شنبه، 28 اسفند 1395
رباعیات مناجاتی
عمرم همه را تباه کردم چه کنم پرونده خود سیاه کردم چه کنم تو عفو کنی از کرمت اما من از این که تو را گناه کردم چه کنم
شنبه، 28 اسفند 1395
راه گم کردم
راه گم کردم، چه باشد گر براه آری مرا رحمتی بر من کنی قدر و پناه آری مرا می نهد هر ساعتی بر خاطرم باری چو کوه خوف آن ساعت که باروئی چوکاه آری...
شنبه، 28 اسفند 1395
رأفت و عفو و محبت است
کار تو لطف و رأفت و عفو و محبّت است حتی اگر عذاب کنی باز رحمت است تو آن همه عنایت و من این همه گناه اقرار می کنم که خلاف مروّت است
شنبه، 28 اسفند 1395
دون همّتان
هر كه خود را بيشتر پابند درهم مى كند بيشتر خود را اسير محنت و غم مى كند وه چه بدبخت است آنكه با وجود ذات حق سر بر دون همّتان از بهر نان خم...
شنبه، 28 اسفند 1395
دست من و نگاه تو
ایمان ما دو نیمه شد و نان ما دو نیم دست من و نگاه تو یا سیّدالکریم روحم تمام زخمی و جانم تمام درد یک امشبم ببخش به آرامش نسیم
شنبه، 28 اسفند 1395