مسیر جاری :
دل مولا بروی دوش میرفت
خود مولا ولی از هوش میرفت
علی اكبر مقدم
تماشا کن من امشب زخمسارم
بلور سرد اشک کوهسارم
حمیده میرزاد
دانهی تسبیح من از اشک و مهرم از سکوت
گفتنی بسیار دارم، شام یلدایم دهید
حمیده میرزاد
تماشا میکند زینب که مادر پشت در باشد
دریغا کز غم فردا که فردا را سحر باشد
اعظم پردل
امشب غرور آینه را غم شکسته است
رگهای دل به سادگی از هم گسسته است
حمیده میرزاد
تاب ندارد این دلم غصه غمهای تو را
آه بسوزد این دلم در پس فردای تو را
اعظم پردل
در تنگنای سنگدلیهای روزگار
با اشک ناب دیده مصفا نمود و رفت
حمیده میرزاد
الف قامت تو دال شده در کوچه
ضربت سیلی دشمن چقَدَر سنگین بود
حسین سنگری
مادر این بار با من غصهای تازه بگو
تاب ندار د این دلم غصه غمهای تو را
اعظم پردل
دفتر درد تو را برگ زد آرام آرام
قلم افتاد ز کف روي زمين تا به ابد
حسین سنگری
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
همت بلند دار که مردان روزگار / از همت بلند بجائي رسيده اند« سعدي»
دل را ز علی اگر بگیرم چه کنم
بی مهر علی اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی...
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،...
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان...