چرا نمی شود بگویم از شما؟ علامت سوال نمی شود بگویم از شما چرا؟ علامت سوال مریم آریان

چادر سیاه روی سرت، مثل اینکه ... آه مهتاب می شوی وسط یک شب سیاه علی رضا آزادی

چقدر خسته ام از این دقیقه های پاپتی از امتداد خسته ی کلاف بی عدالتی سمیه آقایی

چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی چراغ خلوت این عاشق کهن باشی هوشنگ ابتهاج

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را شهریار

جهان را نیست کاری جز دو رنگی گهی رو می نماید گاه زنگی نظامی

جهان سر به سر حکمت و عبرت است چرا بهره ی ما همه غفلت است فردوسی

جان ها در اصل خود عیسی دمند یک دمش زخمند و دیگر مرهمند

جای مهتاب، به تاریکی شب ها تو بتاب من فدای تو، به جای همه گل ها تو بخند فریدون مشیری

جذاب ترین مرحله، ای عشق همین است از من تو همان چیز بخواهی که ندارم خلیل ذکاوت