ای دل مباش یکدم خالی ز عشق و مستی وانگه برو که رستی از نیستی و هستی حافظ

ای که دایم به خویش مغروری گر ترا عشق نیست معذوری حافظ

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را حافظ

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی حافظ

اگر سفر بروی بی خبر، زبانم لال بمانده آه دلم پشت در، زبانم لال فاطمه آتش پیکر

اگر در دیده ی مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی وحشی بافقی

الفبای دلت را دوست دارم همین حالا برایم نامه بنویس محمد رضا مهدی زاده

امشب تو را بخوبی نسبت به ماه کردم تو خوبتر ز ماهی، من اشتباه کردم فروغی بسطامی

اندر دل بی وفا غم و ماتم باد آن را که وفا نیست ز عالم کم باد مولانا

از غم خبری نبود، اگر عشق نبود دل بود، ولی چه سود اگر عشق نبود؟ قیصر امین پور