مسیر جاری :
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 29
الهی از نزدیک نشانت می دهند و بر تر از آنی و دورت پندارند و نزدیکتر از جانی موجود نفسهای جوانمردانی، حاضر دلهای ذاکرانی، ملکا تو آنی که خود گفتی...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 30
الهی در این درگاه همه ما نیازمند روزی باشیم که قطره یی از شراب محبت بر دل ما ریزی تا که ما را بر آب و آتش بر هم آمیزی.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 31
الهی دیگران مست شرابند و من مست ساقی، مستی ایشان فانی است و از من باقی.
مست تو ام از جُرعه و جام آزادم
مُرغ توام از دانه و دام آزادم
مقصود...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 32
الهی روزگاری ترا می جستم خود را می یافتم، اکنون خود را میجویم و ترا می یابم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 33
الهی تا از مهر تو اثر آمد، دیگر مهر ما بسر آمد.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 34
الهی ای مهربان فریاد رس، عزیز آن کس که او با تو یک نفس، نفسی که آنرا حجاب ناید از پس.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 35
الهی گهی بخود نگرم گویم از من زار تر کیست، گهی بتو نگرم گیوم از من بزرگوار تر کیست.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 36
الهی ای سزای کرم، ای نوازندهٔ عالم، نه با وصل تو اندوه است و نه با یاد تو غم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 37
الهی ادای شکر ترا هیچ زبان نیست و دریای فضل ترا هیچ کران نیست و سر حقیقت تو بر هیچکس عیان نیست، هدایت کن بر ما رهی که بهتر از آن نیست.
یارب...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 20
الهی ای دور نظر وای نیکو حضر و ای نیکو کار نیک منظر، ای دلیل هر برگشته، و ای راهنمای هر سر گشته،ای چاره ساز هر بیچاره و ای آرندهٔ هر آواره، ای...
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
وقتی که زندگی برایت سخت شد،یادت باشد دریای آرام،ناخدای قهرمان نمی سازد.
کوچکترين شراره ي اميد براي زائيدن عشق کافي است. «استاندال»
بسیاری از چیزهای را که می خواهیم داشته باشیم می توانیم با نشان دادن توانمندی...
پیام کوتاه وفات حضرت زینب کبری
بنگر به مرتضی که در این ماه روزه را
با بوسه از لب پسر افطار می کند
نه به اون شوري شوري نه باين بي نمكي ! «ضرب المثل ايراني»
سرش را پيراهن هم نميدونه ! «ضرب المثل ايراني»