مسیر جاری :
از درد دل خود به فغانم چه کنم؟
وز زندگی خویش به جانم چه کنم؟
صبرست مرا چاره و دانند همه
لیکن من بیچاره ندانم، چه کنم؟
ای همنفس چند، که یارید به من
عاشق شدهام، مرا گذارید به من
چندم گویید کز فلان دل بردار
من دانم و دل، شما چه دارید به من؟
تا کی دلت از چرخ حزین خواهد بود؟
با محنت و درد همنشین خواهد بود
خوش باش که روزگار پیش از من و تو
تا بود چنان بود و چنین خواهد بود
دیدم که یکی دو دسته از سنبل تر
بر بسته و خوش نهاده در پیش نظر
گفتم که برو دو زلف یارم بنگر
بر بسته دگر باشد و خود رسته دگر
دردا که اسیر ننگ و نامیم هنوز
در گفت و شنید خاص و عامیم هنوز
شد عمر تمام و ناتمامیم هنوز
صد بار بسوختیم و خامیم هنوز
امروز ز حد میگذرد سوز فراق
وین شعلهٔ آهِ آتشافروز فراق
روز عجبی پیش من آمد! یا رب
این روز قیامتست یا روز فراق
غم دارم و غمگسار میباید و نیست
در دست من آن نگار میباید و نیست
درد سر اغیار نمیباید و هست
تشریف حضور میباید و نیست
امروز مرا غیر پریشانی نیست
در مشکل من امید آسانی نیست
غم کشت مرا و کس به دادم نرسید
بالله که درین شهر مسلمانی نیست
هر کس که می عشق به جامش کردند
از دردی درد تلخکامش کردند
گویا همه غمةای جهان در یک جا
جمع آمده بود، عشق نامش کردند
در عالم بیوفا کسی خرم نیست
شادی و نشاط در بنیآدم نیست
آن کس که درین زمانه او را غم نیست
یا آدم نیست، یا از این عالم نیست
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
دو تا در را پهلوي هم ميگذارند براي اينست كه به درد هم برسند ! «ضرب المثل...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
سعادت ، سخاوت ، سربلندي ، سرافرازي ، سروري ، سلامتي و سرور که بهترين هفت...
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
از سه چيز بايد حذر كرد، ديوار شكسته، سگ درنده، زن سليطه ! «ضرب المثل ايراني»
صل علی محمد، امام حسن خوش آمد