گویند حکیمی به پسر خود گفت: شایسته است که هر بامداد از خانه بیرون نروی مگر اینکه غذایی خورده باشی؛ زیرا سیری موجب حلم و بردباری است و گرسنگی،...

شخصی از جایی می‌گذشت. مردی گناه‌کار را دید که معصیت خدا می‌کرد. دست به دعا برداشت و گفت: خدایا! این مرد گناه‌کار را گرفتار و به بدترین عذاب عقوبتش...

پرنده‌ای در کنار آبگیری آشیانه داشت و هر روز از کرم‌ها و حشرات کوچک تغذیه می‌کرد و به همین غذای اندک قانع بود. روزی بازی را دید که کبوتری را...

گویند یکی از کارگزاران «عمر بن عبدالعزیز»، هشتمین خلیفه اموی، به جمع‌آوری مال دنیا بسیار حریص بود. خلیفه به او نوشت: مانند چارپایی مباش که تنها...

پهلوانی جوانمرد در کنار کعبه طواف می‌کرد. گناه‌کاری را دید که می‌گریست و طلب آمرزش می‌کرد. پهلوان رو به درگاه ایزد متعال کرد و گفت: خداوندا!...

آورده‌اند «اسکندر مقدونی» به پادشاه هند نوشت: گمان می‌برم که تو از اشرار و ستیزه‌جویان هستی. پادشاه هند در پاسخ اسکندر نوشت: شخص بدکردار، به...

گویند وقتی اسکندر به جست‌وجوی آب حیات راهی ظلمات شد، به همراه لشکر خود به جایی رسید که تا چشم کار می‌کرد، پر از سنگریزه بود. اسکندر به سپاهیان...

از بزرگی پرسیدند: رستگاری چیست؟ گفت: طاعت و بندگی خدا را به ریا انجام ندهی.

از حکیمی پرسیدند: نیکی چیست؟ گفت: شناختن نیکی‌ها و دور بودن از بدی‌ها.

مریدی از مرادش پند حکیمانه و سودمند طلب کرد، چنین پاسخ شنید: بدان که بدترین مردم در پیشگاه پروردگار عالم، دانشمندی است که از دانش او بهره برده...