مسیر جاری :
از محبت تا معرفت: سفری در دنیای معنویت
نگاهی به بهترین هتل شیراز از دید کاربران
نقش ادبیات دینی در خوشنویسی
اولین قرآن به خط نستعلیق
معرفی کوتاه بانوان خوشنویس
ولایت اهلبیت علیهم السلام نقشه راه سعادت
آموزشگاه زبان پردیسان ارائه دهنده دوره های متنوع و مدرن
ترسناک ترین مسیرهای ریلی جهان
معرفی کوتاه بانوان قرآن نویس
تحلیل شبهه هدر رفتن خون شهدا و پاسخ به آن
چهار زن برگزیده عالم
نحوه خواندن نماز والدین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
پیش شماره شهر های استان تهران
مهم ترین خواص هویج سیاه
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
حق تعالي گفت قارون زار زار
حق تعالي گفت قارون زار زار شاعر : عطار خواند اي موسي ترا هفتاد بار حق تعالي گفت قارون زار زار گر بزاري يک رهم کردي خطاب تو ندادي هيچ باز او را جواب خلعت دين در سرش...
صوفيي ميرفت در بغداد زود
صوفيي ميرفت در بغداد زود شاعر : عطار در ميان راه آوازي شنود صوفيي ميرفت در بغداد زود ميفروشم سخت ارزان، کو کسي کان يکي گفت انگبين دارم بسي ميدهي هيچي به هيچي،...
يک شبي روح الامين در سد ره بود
يک شبي روح الامين در سد ره بود شاعر : عطار بانگ لبيکي ز حضرت ميشنود يک شبي روح الامين در سد ره بود ميندانم تا کسي ميداندش بندهاي گفت اين زمان ميخواندش نفس او...
کرده بود آن مرد بسياري گناه
کرده بود آن مرد بسياري گناه شاعر : عطار توبه کرد از شرم، بازآمد به راه کرده بود آن مرد بسياري گناه توبه بشکست و پي شهوت گرفت بار ديگر نفس چون قوت گرفت در همه نوعي...
بود در کنجي يکي ديوانه خوار
بود در کنجي يکي ديوانه خوار شاعر : عطار پيش او شد آن عزيز نامدار بود در کنجي يکي ديوانه خوار هست در اهليتت جمعيتي گفت ميبينم ترا اهليتي چون خلاصم نيست از کيک و مگس...
رابعه در راه کعبه هفت سال
رابعه در راه کعبه هفت سال شاعر : عطار گشت بر پهلو زهي تاج الرجال رابعه در راه کعبه هفت سال گفت آخر يافتم حجي تمام چون به نزديک حرم آمد به کام شد همي عذر زنانش آشکار...
بود آن ديوانه دل برخاسته
بود آن ديوانه دل برخاسته شاعر : عطار برهنه ميرفت و خلق آراسته بود آن ديوانه دل برخاسته هم چو خلقان دگر کن خرمم گفت يا رب جبهي ده محکمم آفتاب گرم دادم درنشين هاتقش...
شيخ نوقاني بنيشابور شد
شيخ نوقاني بنيشابور شد شاعر : عطار رنج راه آمد برو رنجور شد شيخ نوقاني بنيشابور شد گرسنه افتاده بد بيتوشهاي هفتهاي باژنده در گوشه گردهي نان مرا کن سر به راه ...
ناگهي محمود شد سوي شکار
ناگهي محمود شد سوي شکار شاعر : عطار اوفتاد از لشگر خود برکنار ناگهي محمود شد سوي شکار خار وي بفتاد وي خاريد سر پيرمردي خارکش ميراند خر خار او افتاده و خرمانده ...
خونيي را کشت شاهي در عقاب
خونيي را کشت شاهي در عقاب شاعر : عطار ديد آن صوفي مگر او را به خواب خونيي را کشت شاهي در عقاب گاه خرم گه خرامان ميگذشت در بهشت عدن خندان ميگذشت دايما در سرنگوني...