لعل او بازار جان خواهد شکست
لعل او بازار جان خواهد شکست شاعر : خاقاني خنده‌ي او مهر کان خواهد شکست لعل او بازار جان خواهد شکست زاهدان را...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چرا ننهم؟ نهم دل بر خيالت
چرا ننهم؟ نهم دل بر خيالت شاعر : خاقاني چرا ندهم؟ دهم جان در وصالت چرا ننهم؟ نهم دل بر خيالت بجويم بو که دريابم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
دل عاشق به جان فرو نايد
دل عاشق به جان فرو نايد شاعر : خاقاني همتش بر جهان فرو نايد دل عاشق به جان فرو نايد سر به هفت آسمان فرو نايد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
خاکي دلم به گرد وصالش کجا رسد
خاکي دلم به گرد وصالش کجا رسد شاعر : خاقاني سرگشته مي‌دود به خيالش کجا رسد خاکي دلم به گرد وصالش کجا رسد ديوانه‌اي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
روزم به نيابت شب آمد
روزم به نيابت شب آمد شاعر : خاقاني جام به زيارت لب آمد روزم به نيابت شب آمد از يارب من به يارب آمد از بس که...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ز خوبان جز جفاکاري نيايد
ز خوبان جز جفاکاري نيايد شاعر : خاقاني ز بدعهدان وفاداري نيايد ز خوبان جز جفاکاري نيايد به نسبت جز جفاکاري نيايد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
صبح چون جيب آسمان بگشاد
صبح چون جيب آسمان بگشاد شاعر : خاقاني هاتف صبح‌دم زبان بگشاد صبح چون جيب آسمان بگشاد دم او خواب پاسبان بگشاد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
زان بخششي که بر در عالم شد
زان بخششي که بر در عالم شد شاعر : خاقاني انده نصيب گوهر آدم شد زان بخششي که بر در عالم شد کز وي زمانه حامله‌ي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
خيز و به ايام گل باده‌ي گلگون بيار
خيز و به ايام گل باده‌ي گلگون بيار شاعر : خاقاني نوبت دي فوت شد نوبت اکنون بيار خيز و به ايام گل باده‌ي گلگون بيار...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
گفتم به ري مراد دل آسان برآورم
گفتم به ري مراد دل آسان برآورم شاعر : خاقاني ز آنجا سفر به خاک خراسان برآورم گفتم به ري مراد دل آسان برآورم وز...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
سوختم چون بوي برنايد ز من
سوختم چون بوي برنايد ز من شاعر : خاقاني وآتش غم روي ننمايد ز من سوختم چون بوي برنايد ز من عشق بازاري نيارايد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي صبح مرا حديث آن مه کن
اي صبح مرا حديث آن مه کن شاعر : خاقاني اي باد، مرا ز زلفش آگه کن اي صبح مرا حديث آن مه کن بگشاي زبان، قصد آن...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
در دستت اوفتادم چون مرغ پر بريده
در دستت اوفتادم چون مرغ پر بريده شاعر : خاقاني در پيشت ايستادم چون شمع سر بريده در دستت اوفتادم چون مرغ پر بريده...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
دلم که مرغ تو آمد به دام باز گرفتي
دلم که مرغ تو آمد به دام باز گرفتي شاعر : خاقاني نه خاک تو شدم از من چه گام باز گرفتي دلم که مرغ تو آمد به دام باز...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
با هيچ دوست دست به پيمان نمي‌دهي
با هيچ دوست دست به پيمان نمي‌دهي شاعر : خاقاني کار شکستگان را سامان نمي‌دهي با هيچ دوست دست به پيمان نمي‌دهي ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
دلم خاک تو شد گو باش من خون مي‌خورم باري
دلم خاک تو شد گو باش من خون مي‌خورم باري شاعر : خاقاني ز دست اين دل خاکي به دست خون درم باري دلم خاک تو شد گو باش...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ما انصف ندماني لو انکر ادماني
ما انصف ندماني لو انکر ادماني شاعر : خاقاني فالقهوة من شرطي لاالتوبة من شاني ما انصف ندماني لو انکر ادماني آن...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
نيست اقليم سخن را بهتر از من پادشا
نيست اقليم سخن را بهتر از من پادشا شاعر : خاقاني در جهان ملک سخن راندن مسلم شد مرا نيست اقليم سخن را بهتر از من...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
صبح چون زلف شب براندازد
صبح چون زلف شب براندازد شاعر : خاقاني مرغ صبح از طرب پراندازد صبح چون زلف شب براندازد بيضه‌ي آتشين براندازد ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
از همه عالم کران خواهم گزيد
از همه عالم کران خواهم گزيد شاعر : خاقاني عشق دل جويي به جان خواهم گزيد از همه عالم کران خواهم گزيد بر همه ملک...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390