طراوت شعر
اندوه نيستان كي مي شود آهت بيابان را بسوزاند سوز نگاهت باد و بوران را بسوزاند كي مي رسد اندوه تلخ ماجراي تو ديري نمي پايد كه باران را بسوزاند -...
شنبه، 17 بهمن 1388
توحيد
چه حدِثنا؛ لا اله الا الله كجا من و تو كجا؛ لا اله الا الله تو آن يگانه پاكي كه هستي تو بود بري ز چون و چرا؛ لا اله الا الله تويي كه ذكر ملائك...
شنبه، 17 بهمن 1388
در ستايشِ اميرمؤمنان (ع)
دستِ مرا حسرت دامان مباد! درد من آلوده درمان مباد! آنچه در او چرخ فلك عاجز است مشكل عشق است كه آسان مباد! هيچ دلي همچو دل جمع نيست بر سر من...
شنبه، 17 بهمن 1388
عاشقانه
آن كه راه دل ما سوي تو بگشود تويي و آن كه بر وي دلم از غير وي آسود تويي آن كه در روز ازل گفت جهان را: «شو» و شد و آن كه زين گونه بفرمايد و فرمود...
شنبه، 17 بهمن 1388
زلال شعر غدیر
اي غديرستان چشمت، قبلة خورشيدها اي امام اوّل آيينه‌ها، لبخندها ترجمان قلب‌هاي ما، پل پيوندها اي شکرخند تو شيرين‌تر ز مضمون عسل از تو شيرين...
شنبه، 17 بهمن 1388
شب قدر ما
قدر ما آن زلف چنو شام سياست روز را گر بودي قدر ، ز قدرِ شب ماست آسمان است زميني كه نظرگاه من است كه به هر ذره كه مي بينم، خورشيد سماست يار در...
شنبه، 17 بهمن 1388
شعر رمضان
انگشت ها نشانه گرفته هلال را بشنو صداي هرچه جواب و سؤال را يک گفت و گوي تازه، يک واژه بزرگ حتي دچار کرده زبان هاي لال را در جست و جوي يک...
دوشنبه، 12 بهمن 1388
گمگشته دل
تا گلم را در ميان بوستان گم کرده ام اختر تابنده اي در آسمان گم کرده ام چشمه ها اي چشم ها رخساره ها گلگون کنيد چشمه سار اشک را در اين ميان...
چهارشنبه، 7 بهمن 1388
قيام آفتاب
ياد آن دوران که راه انقلاب بود روشن همچو نور آفتاب مشعلش افروخت در ظلمت امام در صراط مستقيم يک قيام امتش باعشق او واحد شدند بهر فرمان بردنش...
چهارشنبه، 7 بهمن 1388
مي شود...
... کوچه آرام شب و پله ها ... ...ساکت و بي زمزمه خوابيده اند يک نفر، اين جاست که مشتاق توست! گوشه شهر شلوغ ... ...پشت درختان چنار دروغ......
چهارشنبه، 7 بهمن 1388
حوض زمان
شب است ، پير و جوان مي روند و مي آيند فرشته ها نگران مي روند و مي آيند شبيه ساعت سرخي دو ماهي قرمز ميان حوض زمان مي روند و مي آيند دري که...
چهارشنبه، 7 بهمن 1388
مهمان مي آيد
شنيدند مردي به ايران مي آيد که از لهجه اش لحن قرآن مي آيد قدم بر زمين مي گذارد تو گويي در اين خاک خشکيده باران مي آيد خدا گندم از خاک مي...
چهارشنبه، 7 بهمن 1388
لبخند بي کران
جهان را غرق اقيانوس خواهد کرد لبخندت زماني که بيايد از دياري دور فرزندت تو عطر توام آويشن و نارنج و زيتوني نسيم روزهاي اول خلقت پراکندت سپس...
چهارشنبه، 7 بهمن 1388
اسپند
بگو ستاره نتابد ، پرنده پر نزند که عاشقانگي ات را کسي نظر نزند ! صداي شيهه اسبان بي سوار اي کاش نمک به قلب پر از زخم بيش تر نزند به پيشواز...
چهارشنبه، 7 بهمن 1388
السّلام علیک یا علی بن محمد النّقی
دلا دل از همه برگیر و خلوتی بپذیر مدار از همه عالم امید امدادی مگر زقبله ی حاجات و کعبه ی مقصود ملاذ حاضر و بادی علی الهادی محیط کون و مکان...
چهارشنبه، 7 بهمن 1388
تا فصل حضور امتدادم دادند
رياعي از جذاب ترين ودر عين حال عميق ترين قالب هاي شعر فارسي است. قالبي که مي تواند عميق ترين انديشه ها و نا ب ترين عواطف را در موجزترين عبارات...
چهارشنبه، 7 بهمن 1388
شعر جنگ
نام علیرضا قزوه در عرصه شعر جنگ و بیشتر از آن شعر بعد از جنگ نامی آشناست. بیشتر مخاطبان جدی شعر پس از انقلاب مجموعه از نخلستان تا خیابان را دیده...
چهارشنبه، 7 بهمن 1388
نجواهاي دخترانه
چشمانم در کنار پنجره دل به انتظار لطف و عنايت توست ، تا به ضيافت مهرباني ات روشن شود . دست هايم راه زمين و آسمان را طي مي کند تا به نهايت اجابت...
پنجشنبه، 17 دی 1388
اتاق آبي
زِ زندگي رو انگار يکي اشتباه نوشته سين سرنوشتو شايد قلم سياه نوشته ديکته بودن مارو چه کسي کجا نوشته که منو خط خطي کرده ، تو رو بي صدا نوشته...
دوشنبه، 7 دی 1388
گلستانه
تا برويد آفتاب، از فرار چشم تو آسمان نشسته در انتظار چشم تو اي نجيب مهربان، اي صبور ناتمام! چند فصل مانده است،تا بهار چشم تو؟ روي دوش مي كشي،...
دوشنبه، 7 دی 1388