راستش را به ما نگفتند...
کاغذين جامه به خوناب بشويم که فلک رهنمونيم به پاي علم دار نکرد دل به اميد صدايي که مگر در تو رسد ناله ها کرد در اين کوه که فرهاد نکرد راستش...
چهارشنبه، 16 فروردين 1391
آينه هاي پر از فواره
ايوان پر از بوي خورشيد است. خورشيد آمده است در ايوان و موهاي طلايي اش را شانه مي کند. جوجه هاي رنگي ام در ايوان جيک جيک مي کنند و آفتاب را بو...
شنبه، 5 فروردين 1391
من بهار امامتم
اين جا سامرا است. ديار دردهاي ديرين، ديار اسارت ها و حصارها، ديار نامردمي ها. اين جا سامرا است و من کودکي که پنجمين بهار زندگي ام را پشت سر گذاشته...
شنبه، 5 فروردين 1391
كاش بيايد دگر...
جمعه شد و آسمان باز دلش پر كشيد نم‌نم اشك خدا بر دل گل‌ها چكيد بغض غريب نسيم بر دل گل‌ها نشست بال و پر شاپرك با غم گل‌ها شكست قلب شقايق گرفت...
شنبه، 29 بهمن 1390
او آسمان را آبي مي‌كند
اگر عروسكم را دختر همسايه گرفت باشد، گريه هم مي‌كنم، آرام و يواشكي و دلم مي‌خواهد مامان زودتر از هميشه، از سر كار برگردد تا همه چيز خوب شود....
شنبه، 29 بهمن 1390
پرستار
زنگ دوم بود كه انشا داشتيم. دوستم سارا پاي تخه رفت تا انشايش را بخواند، او شروع به خواندن كرد: موضوع انشا: شما در آينده مي‌خواهيد چه‌كاره شويد؟...
شنبه، 29 بهمن 1390
باران
پدربزرگ من كشاورز است. او ديروز به خانه ما آمد و خيلي ناراحت بود. بابا درباره گندم و ميوه‌هايي كه كاشته بود، پرسيد. پدربزرگ بيشتر ناراحت شد و...
شنبه، 29 بهمن 1390
بوي انتظار
روزهاي جمعه را دوست دارم، چراكه مرا به ياد تو مي‌اندازد، به ياد تو كه روزي خواهي آمد.روزهاي جمعه را دوست دارم، چراكه متعلق به توست، به تو كه...
شنبه، 29 بهمن 1390
تو را من چشم درراهم
«هنرو ادبيات»به عنوان عالي ترين شکل بيان احساس، زبان جان و آيينه روح است.به عبارت ديگر هنر پلي است که برقراري ارتباط انسان با انسان هاي ديگر...
شنبه، 15 بهمن 1390
به قاعده ي بازي؛
قاعده ي بازي را -نمي دانند آنان که به خواب هزاره ي اکنون -دچارند مگرنه اين ست که پيش از توفان
چهارشنبه، 12 بهمن 1390
نکنه عقربه ها خواب بمونند!
اسم جمعه که مياد عطر ياد مهمون عزيزي به مشام مي رسه که جمعه با نام او گره خورده. اسم جمعه که مياد شوق ديدن صاحبخونه اي تازه مي شه که يک عمره،...
چهارشنبه، 12 بهمن 1390
جمعه هاي بي قراري
خسته ام از آرزوها، آرزوهاي شعاري شوق پرواز مجازي، بال هاي استعاري لحظه هاي کاغذي را، روز و شب، تکرار کردن: خاطرات بايگاني، زندگي هاي اداري!...
چهارشنبه، 12 بهمن 1390
آن وقت «نمي دانم کي؟»
گفتم، بشينم و برايت بنويسم... سلام، راستي هيچ تکراري، نوتر از سلام نيست. شايد اگر هنرمند بودم، از ذوق و تخيّلم کمک مي گرفتم و تو را بهتر توصيف...
شنبه، 8 بهمن 1390
دوست دارم!
دوست دارم در فراق يوسف زهرا بميرم دوست دارم تا ز هجر حجت يکتا بميرم دوست دارم در فراق حجت محبوب يکتا همچون مجنون جگر خون از غم ليلا بميرم آرزو...
چهارشنبه، 23 آذر 1390
وصف تو چه گوييم يا مهدي
ای شب تیره به چاه نگهت زندانی ماه در پیش رُخت شهره به سرگردانی سروها محو تماشای قدت پنهانی ! شده‌ام عاشق تو ، گرچه خودت می دانی ! بهره‌ام نیست...
پنجشنبه، 28 مهر 1390
تکیه بر کعبه
جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد نا خود آگاه به سمت تو تمایل دارد بی تو چندی است که در کار زمین حیرانم مانده ام بی تو چرا باغچه مان گل دارد؟ شاید...
چهارشنبه، 13 مهر 1390
وقتی تو نیستی
قيصر امين‌پور نياز به معرفي ندارد؛ رفتارش، آمدنش و رفتنش شعر بود و هست. فقط به اين جملات مقام معظم رهبري بسنده مي‌كنم: «او (امين‌پور) و دوستانش...
سه‌شنبه، 8 شهريور 1390
تولد نگاهي تازه به شعر «انتظار»
با نگاهي به اشعار فارسي در سده‌هاي مختلف در مي‌يابيم كه رويكرد شاعران به مقوله انتظار، رويكردي رسمي و فرازميني بوده است. البته نمونه‌هايي هم...
پنجشنبه، 27 مرداد 1390
تصویر انسان کامل و امام مهدی (عج) در دیوان اشعار امام خمینی
از نظر عرفان، انسان کامل غایت آفرینش است; یعنی، اگر انسان کامل نبود، جهان آفریده نمی شد. در حدیثی قدسی نیز آمده است: لولاک لما خلقت الافلاک (اگر...
دوشنبه، 24 مرداد 1390
چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیده است
بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید بنویسد که چرا یوسف گم گشته به کنعان نرسید است چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسید است دل عشق ترک خورد گل زخم نمک خورد زمین...
سه‌شنبه، 4 مرداد 1390