مسیر جاری :
از خلق ز راه تیز گوشی نرهی
وز خود ز سر سخنفروشی نرهی
زین هر دو بدین دو گر بکوشی نرهی
از خلق و ز خود جز به خموشی نرهی
تا شد صنما عشق تو همراه رهی
درهم زده شد عشق و تمناه رهی
چونان شد اگر ازین دل آهی نزنم
جز جان نبود تعبیه در آه رهی
ای شور چو آب کامه و تلخ چو می
چون نای میان تهی و پر بند چو نی
بی چربش همچون جگر و سخت چو پی
بد عهد چو روزگار و مکروه چو قی
تا مخرقه و راندهٔ هر در نشوی
نزد همه کس چو کفر و کافر نشوی
حقا که بدین حدیث همسر نشوی
تا هر چه کمست ازو تو کمتر نشوی
جز راه قلندر و خرابات مپوی
جز باده و جز سماع و جز یار مجوی
پر کن قدح شراب و در پیش سبوی
می نوش کن ای نگار و بیهوده مگوی
گیرم که مقدم مقالات شوی
پیش شمن صفات خود لات شوی
جز جمع مباش تا مگر ذات شوی
کانگه که پراکنده شوی مات شوی
با هر تاری سوخته چون پود شوی
یا جمله همه زیان بی سود شوی
در دیدهٔ عهد دوستان دود شوی
زینگونه به کام دشمنان زود شوی
بر خاک نهم پیش تو سر گر خواهی
وان خاک کنم ز دیدهتر گر خواهی
ای جان چو به یاد تو مرا کار نکوست
جان نیز دل انگار و ببر گر خواهی
گر من سر ناز هر خسی داشتمی
معشوقه درین شهر بسی داشتمی
ور بر دل خود دست رسی داشتمی
در هر نفسی همنفسی داشتمی
گر من چو تو سنگین دل و ناخوش خومی
کی بستهٔ آن زلف و رخ نیکومی
این دل که مراست کاشکی تو منمی
و آن خو که تراست کاشکی من تومی
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه...
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
همت بلند دار که مردان روزگار / از همت بلند بجائي رسيده اند« سعدي»
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،...
از سه چيز بايد حذر كرد، ديوار شكسته، سگ درنده، زن سليطه ! «ضرب المثل ايراني»