مسیر جاری :
ای آنکه مرا به جای عقل و جانی
با لذت علم و قوت و ایمانی
از دوستی تو زنده گردد دانی
گر نام تو بر خاک سنایی خوانی
پرسی که ز بهر مجلس افروختنی
در عشق چه لفظهاست بردوختنی
ای بی خبر از سوخته و سوختنی
عشق آمدنی بود نه اندوختنی
یک روز نباشد که تو با کبر و منی
صد تیغ جفا بر من مسکین نزنی
آن روز که کم باشد آن ممتحنی
از کوه پلنگ آری و در من فگنی
گفتم چو لبی بوسه دهای بیمعنی
خود چون زلفی پر گرهای بیمعنی
گفتی ز که یابیم بهای بیمعنی
با ما تو برین دلی زهای بیمعنی
ای عود بهشت فعل بیدی تا کی
وی ابر امید ناامیدی تا کی
کردی بر من کبود رخ زرد آخر
ای سرخ سیاه گر سپیدی تا کی
بیداد تو بر جان سنایی تا کی
وین باختن عشق ریایی تا کی
از هر چه مرا بود ببردی همه پاک
آخر بنگویی این دغایی تا کی
گر دنیا را به خاشهای داشتمی
همچون دگران قماشهای داشتمی
لولی گویی مرا وگر لولیمی
کبکی و سگی و لاشهای داشتمی
می خور که ظریفان جهان را دردی
برگرد بناگوش ز می بینی خوی
تا کی گویی توبه شکستم هی هی
صد توبه شکستم به که یک کوزهٔ می
گر آمدنم ز من بدی نامدمی
ور نیز شدن ز من بدی کی شدمی
به زان نبدی که اندرین دهر خراب
نه آمدمی نه شدمی نه بدمی
چون بلبل داریم برای بازی
چون گل که ببوییم برون اندازی
شمعم که چو برفروزیم بگدازی
چنگم که ز بهر زدنم میسازی
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه...
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
همت بلند دار که مردان روزگار / از همت بلند بجائي رسيده اند« سعدي»
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،...
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
از سه چيز بايد حذر كرد، ديوار شكسته، سگ درنده، زن سليطه ! «ضرب المثل ايراني»