به ما نگاه کن ای ساحل نجات بشر

الا که صاحب عزای تمام غم هایی دوباره فاطمیه آمده؛ نمی آیی؟ به ما نگاه کن ای ساحل نجات بشر تو را طلب کند این دیده های دریایی

انتقام گل نشکفته ی زهرا شدنی است

منتقم می رسد و با غضب حیدری اش انتقام گل نشکفته ی زهرا شدنی است بر سر تربت مادر عَلَمی خواهد زد قبر پنهان شده ی فاطمه پیدا شدنی است

محفل روضه ی ما بی تو چه ارزش دارد؟

همه ی عمر به رنج و غم و مهجوری رفت عشق جان بخش تو ایام خوشی هم دارد؟ هر که شد منتظر منتقم فاطمیان در حسینیه ی دل شور محرم دارد محفل روضه...

ای عشق بی نشان به خدا خسته ام بیا

ای عشق بی نشان به خدا خسته ام بیا چون موسم خزان به خدا خسته ام بیا آخر بیا بگو به چه اسمی بخوانمت یا صاحب الزمان به خدا خسته ام بیا

ولی همیشه و هر هفته جمعه‌ها گم شد

چه قدر شنبه و یک شنبه و دوشنبه رسید  ولی همیشه و هر هفته جمعه‌ها گم شد چه هفته‌ها که رسید و چه هفته‌ها که گذشت  شمارشی که خلاصـه بـه چند و...

یار با ما وعده دیدار دارد جمعه ها

بی تو دلتنگیم جان مادرت زهرا بیا بی تو دیگر حالت تکرار دارد جمعه ها دلخوشم با جمله ای سرشار ازعشق و امید: یار با ما وعده دیدار دارد جمعه ها

جا ماندنمان ز یار خیلی سخت است

با این دل بیقرار خیلی سخت است جا ماندنمان ز یار خیلی سخت است تو درد فراق دیده ای،می دانی بـرگرد که انتظار خیلی سخت است

علت دوری از یار گناه است گناه

علت دوری از یار گناه است گناه ورنه پابوسی آن ساکن صحرا شدنی است این همه اشک که جاری شده، با آمدنش رودهایی است که تبدیل به دریا شدنی است

برگرد تا دیگر سر و سامان بگیرم

برگرد تا دیگر سر و سامان بگیرم یک توشه از دیدار تو جانان بگیرم از پا فتادم بس که دنبالت دویدم دستی بکش بر سینه ام تا جان بگیرم

ما منتظر صبح ظهورت هستیم

در حسرت شب‌های حضورت هستیم در خلوت خود فکر عبورت هستیم هر جمعه پس از ندبه فقط می‌گوییم ما منتظر صبح ظهورت هستیم