مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 118

الهی از یادگار فردی ماند و از عُمر گذشته دردی ماند و از جسم پوسیده گردی و از حسرت بسینه آه سردی.

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 119

الهی اگر توبه به بیگناهی است پس در این جهان تایب کیست و اگر به پشیمانی است پس در جهان عاصی کیست؟

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 110

الهی من غلام آن معصیتم که مرا بعذر آرد و ازآن طاعت بیزامرم که مرا تعجُب آرد.

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 111

الهی گدای تو بکار خود شادان است، هر که گدای تو شد در دو عالم سلطان است.

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 112

الهی غیر از المهای تو جای شادی نیست و جُز از بندگیت روی آزادی نیست

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 113

الهی کار ااگر بگفتار است بر سر همه گویندگان تاجم و اگر بکردار است چون سلیمان بموری محتاجم

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 114

الهی کدام درد بود ازین بیش که معشوق توانگر و عاشق درویش.

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 115

الهی من کیستم که ترا خواهم چون از قیمت خود آگاهم، از هر چه می پندارم کمترم و از هر دمی که می شمارم بد ترم.

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 108

الهی گوهر اصطفا در دامن آدم تو ریختی و گرد عصیان بر فرق ابلیس تو بیختی و این دو جنس مخالف را با هم آمیختی، از روی ادب اگر بد کردیم بر ما مگیر...

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 109

الهی تو دوختی در پوشیدم و آنچه در جام ریختی نوشیدم هیچ نیامد از آنچه میکوشیدم.