مثنوی و سرمه توحید
حضرت حق فرمود: قسم به علم مبین‌ام که تو را قابض ارواح آدمیان کنم. عزرائیل گفت: پروردگارا، اگر گلوی مردم را به هنگام مرگ بفشارم دشمنم شوند. خداوند...
يکشنبه، 13 تير 1395
توحید حقیقی از نگاه مثنوی
مولانا برای تبیین موضوع به داستان عاشقی که در نزد معشوق خود کارها و خدماتی که در راه عشق او انجام داده بود، اشاره می‌کند و می‌گوید: دعوی عشق...
يکشنبه، 13 تير 1395
شرح رابطه‌ی باطنی عاشق و معشوق در مثنوی
در مکتب مولانا رابطه‌ی عاشق و معشوق یک‌طرفه نمی‌باشد و این طور نیست که فقط عاشق، خواهان معشوق باشد و معشوق، بی‌نیاز او گردد و رخ برتابد، بلکه...
يکشنبه، 13 تير 1395
توصیف عاشقانه حق در مثنوی
سخن از غمزه‌های عقل‌سوز الهی و تجلی عالم غیب است. مولانا می‌داند که آن‌چه می‌خواهد بگوید در لفظ نمی‌گنجد. «مرا در دوخته است» یعنی مرا از حرکت...
يکشنبه، 13 تير 1395
حیرت‌زدگان تجلی حق در بیان مثنوی
«خواص» مردان کامل و واصل‌اند که می‌توانند از اسرار حق سخن بگویند و از این اقیانوس، جان به در ببرند، زیرا «محو» در حق‌اند و وجود خودی ندارند که...
يکشنبه، 13 تير 1395
مثنوی و عدم امکان فهم حقیقت
«بی‌چون»، همان پروردگار است که ادراک رحمتش ممکن نیست و ما فقط می‌توانیم «اثر» آن را دریابیم. ماهیت و حقیقت رحمت حق را فقط خود او می‌داند. اوصاف...
يکشنبه، 13 تير 1395
مثنوی و ذات بحت الهی
جان کلام این است که حقیقت هستی و ذات حق وجود مادی نیست که در زمان و مکان خاصی باشد یا نباشد. بنابراین اندازه و افزایش و کاهش هم ندارد. ذات بحث...
يکشنبه، 13 تير 1395
رویارویی حق و باطل در مثنوی
مولانا با استناد به آیه‌های 67 و 68 سوره طه، می‌گوید: دل موسی در برابر ساحران فرعون از بیم لرزید، به او گفتیم: نترس که تو بر آنها چیره خواهی...
يکشنبه، 13 تير 1395
شرح قهر و لطف الهی در مثنوی
اگر از دیدگاه روشن به جنگ‌ها و صلح‌های ما نگریسته شود، معلوم می‌گردد که این پدیده‌های متضاد هیچ کدام از ما نیست بلکه از لطف و قهر الهی ناشی شده...
يکشنبه، 13 تير 1395
مناجات عاشقانه با خدا در مثنوی
ای همایی که بلندی مقام و بخشندگی تو از همه بیشتر است.‌ ای بخشنده‌ای که بخشش‌های جهان در برابر عطای تو محو و فانی می‌شود.‌ ای لطیفی که وقتی گل...
يکشنبه، 13 تير 1395
شرح حیرت عارفانه در مثنوی
انسان کامل جامع ضدین است؛ یعنی جانِ شیخ از نورِ تابان است و همو جسمی خاکی دارد. مانده‌ام که بگویم، شیخ آن جان منور است یا این جسم مکدّر؟‌ای برادر!...
يکشنبه، 13 تير 1395
می ‌معرفت و باده عشق الهی در مثنوی
جرعه‌ای از آن جام ترسا کار هزاران سبو و خُم‌خانه می‌کند، سخن از می‌معرفت است که در آن مایه‌ی پنهانی است. منظور مولانا از این ابیات این است که...
يکشنبه، 13 تير 1395
مست تجلی حضرت حق
خداوندا! چشمان ما مست شده و تو، از ما در گذر که بار گناهانمان سنگین گشته است.‌ ای پنهان! به راستی که مشرق و مغرب را پُر کرده‌ای و بر نور آنها...
يکشنبه، 13 تير 1395
بنده پروری
یکی از فقرای با ذوقِ شهر هرات که در سوز و سرمای زمستان از برهنگی خود در رنج و عذاب بود، وقتی چشمش به غلامان عمید (یکی از رجال عصر سلجوقی) افتاد...
يکشنبه، 13 تير 1395
شهود ذات حق از نگاه مثنوی
مایه شادی و اندوه عاشقان، آن محبوب حقیقی است و دستمزد و پاداش خدمت آنان نیز هموست. ملاک کار عاشقان، شهود ذات حق است؛ چه خداوند بر آنان لطف ببارد...
يکشنبه، 13 تير 1395
کیمیای تجلیات جمال الهی در بیان مثنوی
خداوندا! این دل سرگشته و حیران را چاره نما و به این بدن‌هایی که از فرط مجاهده و ریاضت و سنگینی مسئولیت، خمیده شده است، تیر همت و کشش عطا کن.‌...
يکشنبه، 13 تير 1395
رابطه پروردگار با بندگان در بیان مثنوی
سخن درباره رابطه پروردگار با بندگان و توصیف ادراکات بنده‌ی آگاه است. مولانا می‌گوید: آن‌چه بنده از رابطه خود با حق در می‌یابد، ممکن است حقیقتی...
يکشنبه، 13 تير 1395
سرمستان باده حقیقت و معرفت در بیان مثنوی
ای خدای بی‌همتا حال که گوش باطن ما را مطیع و شنوای سخنان والایت کرده‌ای، در حق ما احسان دیگری نما؛ گوش ما را بگیر و ما را بدان محفلی بکشان که...
يکشنبه، 13 تير 1395
عینیت توحید و خلق‌گرایی در مثنوی
کسی که خدا به او گفت: بیمار شدم و تو به عیادتم نیامدی، فقط بنده‌ام رنجور نشد، بلکه من (خالق) نیز بیمار شدم. اشاره دارد به حدیث: «ان الله یقول...
يکشنبه، 13 تير 1395
خوب و بد آفرینش نشانه خداوندی
مولانا می‌گوید: پدیده‌های آفرینش، زشت و زیبا، همه نشانه‌ی قدرت و فضل الهی است. این در نظر ما و بر پایه‌ی سود و زیان ماست که چیزی زشت یا زیبا...
يکشنبه، 13 تير 1395