مسیر جاری :
#اشعار عطار نیشابوری در راسخون
#اشعار عطار نیشابوری در مقالات
#اشعار عطار نیشابوری در فیلم و صوت
#اشعار عطار نیشابوری پرسش و پاسخ
#اشعار عطار نیشابوری در مشاوره
#اشعار عطار نیشابوری در خبر
#اشعار عطار نیشابوری در سبک زندگی
#اشعار عطار نیشابوری در مشاهیر
#اشعار عطار نیشابوری در احادیث
#اشعار عطار نیشابوری در ویژه نامه
مکانیزم تبدیل ناهنجاری به هنجار و بالعکس در فضای مجازی
بایسته های اخلاق در فضای سایبر
ضرورت و منزلت اخلاق فناوری اطلاعات
بررسی اخلاق نمایشی مبتنی بر تکنولوژی رسانه ای
تبیین جایگاه رسانه در اخلاق اسلامی براساس اصل قرآنی تسخیر
چشمههای حکمت صادقی: رهیافتی قرآنی به آموزههای امام جعفر صادق (ع)
تاریخچه استفاده از عطر و عطرسازی در ایران
رسانه اخلاقی و حفظ حریم خصوصی افراد براساس آموزههای اسلامی
ماهیت، رویکردها و چالش های اخلاق رسانه
رمز و راز عدم قیام مسلحانه امام صادق علیه السلام
پیش شماره شهر های استان تهران
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
نحوه خواندن نماز والدین
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان گیلان
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
لیست ویژگیهای شخصیتی
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان

چون زليخا حشمت واعزاز داشت
چون زليخا حشمت واعزاز داشت شاعر : عطار رفت يوسف را به زندان بازداشت چون زليخا حشمت واعزاز داشت پس بزن پنجاه چوب محکمش با غلامي گفت بنشان اين دمش کين دم آهش بشنوم از...

گفت چون محمود شاه خسروان
گفت چون محمود شاه خسروان شاعر : عطار رفت از غزنين به حرب هندوان گفت چون محمود شاه خسروان دل از آن انبوه پر اندوه ديد هندوان را لشگري انبوه ديد گفت اگر يابم برين لشگر...

يافتند آن بت که نامش بود لات
يافتند آن بت که نامش بود لات شاعر : عطار لشگر محمود اندر سومنات يافتند آن بت که نامش بود لات ده رهش هم سنگ زر ميخواستند هندوان از بهر بت برخاستند آتشي برکرد و حالي...

خالق آفاق من فوق الحجاب
خالق آفاق من فوق الحجاب شاعر : عطار کرد با داود پيغامبر خطاب خالق آفاق من فوق الحجاب خوب و زشت و آشکارا و نهان گفت هر چيزي که هست آن در جهان نه عوض يابي و نه همتا...

رابعه گفتي که اي داناي راز
رابعه گفتي که اي داناي راز شاعر : عطار دشمنان را کار دنيا ميبساز رابعه گفتي که اي داناي راز زانک من زين کار آزادم مدام دوستان را آخرت ده بردوام کم غمم گر يک دمت مونس...

گفت اياز خاص را محمود خواند
گفت اياز خاص را محمود خواند شاعر : عطار تاج دارش کرد و بر تختش نشاند گفت اياز خاص را محمود خواند پادشاهي کن که اين کشور تراست گفت شاهي دادمت، لشگر تراست حلقه در گوش...

حق تعالي گفت اي داود پاک
حق تعالي گفت اي داود پاک شاعر : عطار بندگانم را بگو کاي مشت خاک حق تعالي گفت اي داود پاک بندگي کردن نه زشتستي مرا گرنه دوزخ نه بهشتستي مرا نيستي با من شما را هيچ کار...

وقت مردن بوعلي رودبار
وقت مردن بوعلي رودبار شاعر : عطار گفت جانم بر لب آمد ز انتظار وقت مردن بوعلي رودبار در بهشتم مسندي بنهادهاند آسمان را در همه بگشادهاند بانگ ميدارند کاي عاشق درآي...

محتسب آن مرد را ميزد به زور
محتسب آن مرد را ميزد به زور شاعر : عطار مست گفت اي محتسب کم کن تو شور محتسب آن مرد را ميزد به زور مستي آوردي و افکندي ز راه زانک کز نام حرام اين جايگاه ليک آن مستي...

بود مردي شيردل خصم افکني
بود مردي شيردل خصم افکني شاعر : عطار گشت عاشق پنج سال او بر زني بود مردي شيردل خصم افکني يک سر ناخن سپيدي آشکار داشت بر چشم آن زن همچون نگار گرچه بسياري برافکندي نظر...