مسیر جاری :
گرگ چلاقه
جوان ثروتمندی بود که روزها گرگ میشد و شبها آدم. یک شب، دختر کشاورزی را در خواب دید و عاشقش شد. صبح دنبال دختر راه افتاد و
يکشنبه، 4 تير 1396
گیس طلا
تاجری بود که هفت دختر داشت. یک روز خواست به سفر برود، از دخترهایش پرسید: «چی دوست دارید براتون بیارم؟»
يکشنبه، 4 تير 1396
غول چاه
مسافری از این شهر به آن شهر و از این ده به آن ده میرفت. روزی از کنار دهی رد میشد. چند تا بچه، سر چاهی سر و صدا راه انداخته بودند و مُشت مُشت...
يکشنبه، 4 تير 1396
روباه و کلاغ
روباه پیر گرسنهای در جنگ میگشت و این طرف و آن طرف را نگاه میکرد که صدای قارقاری شنید. سر بالا کرد، کلاغی سر چناری لانه کرده بود و با بچههاش...
يکشنبه، 4 تير 1396
شاعر و شتر
شاعری، دوستی سادهلوح داشت که او همه به شعر و شاعری علاقهمند بود و خیلی دوست داشت شعر بگوید. روزی دوست سادهلوح سراغ شاعر رفت و گفت: «به من...
يکشنبه، 4 تير 1396
نیم دوست
مردی یک پسر داشت که هر روز اسب و خر و گاوشان را در اختیار دوستانش میگذاشت. پدر که از کار پسر به تنگ آمده بود تصمیم گرفت هر طور شده جلوی این...
يکشنبه، 4 تير 1396
اوستا نتربوق
در زمان شاهعباس، پادشاه فرنگ قاصدی خدمت پادشاه فرستاد که تحفههای خیلی خوبی آورد و سه سؤال داشت. پادشاه فرنگ گفته بود: «به برادرم شاه عباس سلام...
شنبه، 3 تير 1396
مرغ توفان
مرد ثروتمندی بود به نام «یوسف» که تمام جوانیاش پول جمع کرد و وقتی ثروتش از همهی مردم شهر بیشتر شد، تصمیم گرفت سفر کند تا ببیند در دنیا چه خبر...
شنبه، 3 تير 1396
احمد ترسو
مردی بود به نام «احمد» که هم ترسو بود و هم در تنبلی رو دست نداشت. او آنقدر تنبل بود که وقتی آفتاب بالا میآمد و زنش میگفت: «بیا بنشین زیر سایه.»...
چهارشنبه، 24 خرداد 1396
دروغ مصلحتآمیز
جوانی بود نیکوکار و جوانمرد که به همه کمک میکرد. یک روز مأموران پادشاه به خانهی جوان ریختند و او را دستگیر کردند، چون جاسوسی به پادشاه خبر...
چهارشنبه، 24 خرداد 1396
دختر قاضی
قاضیای بود که دختری ساده داشت. یک روز دختر با مادرش توی آشپزخانه سرگرم کار بودند. بادی از دختر رفت. بزی دم در آشپزخانه بود، بعبع کرد. مادر...
چهارشنبه، 24 خرداد 1396
گل و گلزار
در قندهار حاکمي زندگي ميکرد که زنش نازا بود. روزي درويشي در خانهاش را کوبيد و گفت: «ميخوام حاکم رو ببينم!»
چهارشنبه، 24 خرداد 1396
بیبی غرغرو
مرد خارکنی بود که زنی به نام بیبی داشت. زن مدام بهانه میگرفت و غر میزد، برای همین به او «بیبی غرغرو» میگفتند.
سهشنبه، 23 خرداد 1396
شاهزاده و مار
پادشاهی دو پسر داشت. بعد از مرگ پادشاه، مردم دوست نداشتند پسرهای او فرمانروا باشند؛ دیگری را پادشاه کردند. پسرها هم پول و دارایی پدر را بین خودشان...
سهشنبه، 23 خرداد 1396
نانِ جو
یک حاجی بود که مال بسیاری داشت، اما فقط نان جو میخورد و به خانوادهاش هم غیر از نان جو چیز دیگری نمیداد. مال خودش از گلوش پایین نمیرفت، به...
سهشنبه، 23 خرداد 1396
سه عاشق
سه برادر بودند که یک دختر عمو داشتند. هر وقت یکی از آنها به خانهی عمو میرفت، عمو میگفت: «دخترم رو به تو میدم.»
سهشنبه، 23 خرداد 1396
طوطی
پادشاهی بود که یک طوطی داشت و طوطیاش را خیلی دوست داشت. پادشاه، وزیر بدجنسی هم داشت که به همه ظلم میکرد. طوطی هر وقت وزیر را میدید به او میگفت:...
سهشنبه، 23 خرداد 1396
خارکن عاشق
جوان خارکنی عاشق دختر پادشاه سرخاب شد، آنچنان که شب و روز نداشت.دست بر قضا، وزیر سر راه جوان قرار گرفت و او همه چیز را برای وزیر تعریف کرد. وزیر...
سهشنبه، 23 خرداد 1396
دوبیتی گوی خارکن
خارکنی بود که با مادر پیرش زندگی میکرد. خارکن روزها به بیابان میرفت، غروب با پشتهای خار برمیگشت.
سهشنبه، 23 خرداد 1396
تمری
روزی روزگاری دو برادر بودند، یکی ساده به نام «احمد» و یکی زرنگ به نام «تمری». یک روز احمد برای کار پیش ارباب رفت. ارباب به او گفت: «من به تو...
سهشنبه، 23 خرداد 1396
گروه بندی
برگزیده ها
تازه های مقالات
توصیههای ویژه مقام معظم رهبری برای پیروزی جبهه مقاومت
تمثیلات و مصادیق قرآنی صهیونیسم
اصول و قواعد دوازده گانه خوشنویسی
5 ابزار ضروری برای زنده ماندن در صعودهای زمستانی
تحصیل در آلمان: فرصتی برای ساختن آیندهای بهتر
تحصیل پزشکی و دندانپزشکی در ترکیه: راهنمای کامل برای متقاضیان ایرانی
بوستان موشها و تاثیر آن در ترک و درمان اعتیاد
خوشنویسی در جهان اسلام
سامریهای منافق در جامعه امروز
پیوند خوشنویسی در هنرهای مختلف
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
خلاصه ای از زندگی مولانا
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نحوه خواندن نماز والدین
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران