همي تا برآيد به تدبير کار
همي تا برآيد به تدبير کار شاعر : سعدي مداراي دشمن به از کارزار همي تا برآيد به تدبير کار به نعمت ببايد در فتنه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
دلاور که باري تهور نمود
دلاور که باري تهور نمود شاعر : سعدي ببايد به مقدارش اندر فزود دلاور که باري تهور نمود ندارد ز پيکار يأجوج باک...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
به پيکار دشمن دليران فرست
به پيکار دشمن دليران فرست شاعر : سعدي هزبران به آورد شيران فرست به پيکار دشمن دليران فرست که صيد آزموده‌ست گرگ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
دو تن، پرور اي شاه کشور گشاي
دو تن، پرور اي شاه کشور گشاي شاعر : سعدي يکي اهل بازو، دوم اهل راي دو تن، پرور اي شاه کشور گشاي که دانا و شمشير...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
نگويم ز جنگ بد انديش ترس
نگويم ز جنگ بد انديش ترس شاعر : سعدي در آوازه‌ي صلح از او بيش ترس نگويم ز جنگ بد انديش ترس چو شب شد سپه بر سر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ميان دو بد خواه کوتاه دست
ميان دو بد خواه کوتاه دست شاعر : سعدي نه فرزانگي باشد ايمن نشست ميان دو بد خواه کوتاه دست شود دست کوتاه ايشان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چو شمشير پيکار برداشتي
چو شمشير پيکار برداشتي شاعر : سعدي نگه دار پنهان ره آشتي چو شمشير پيکار برداشتي نهان صلح جستند و پيدا مصاف ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
گرت خويش دشمن شود دوستدار
گرت خويش دشمن شود دوستدار شاعر : سعدي ز تلبيسش ايمن مشو زينهار گرت خويش دشمن شود دوستدار چو ياد آيدش مهر پيوند...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
به تدبير جنگ بد انديش کوش
به تدبير جنگ بد انديش کوش شاعر : سعدي مصالح بينديش و نيت بپوش به تدبير جنگ بد انديش کوش که جاسوس همکاسه ديدم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اگر هوشمندي به معني گراي
اگر هوشمندي به معني گراي شاعر : سعدي که معني بماند ز صورت بجاي اگر هوشمندي به معني گراي به صورت درش هيچ معني...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
پدرمرده را سايه بر سر فکن
پدرمرده را سايه بر سر فکن شاعر : سعدي غبارش بيفشان و خارش بکن پدرمرده را سايه بر سر فکن بود تازه بي بيخ هرگز...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
شنيدم که يک هفته ابن‌السبيل
شنيدم که يک هفته ابن‌السبيل شاعر : سعدي نيامد به مهمان سراي خليل شنيدم که يک هفته ابن‌السبيل مگر بينوايي در آيد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
گره بر سر بند احسان مزن
گره بر سر بند احسان مزن شاعر : سعدي که اين زرق و شيدست و آن مکر و فن گره بر سر بند احسان مزن که علم و ادب مي‌فروشد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
زبان داني آمد به صاحبدلي
زبان داني آمد به صاحبدلي شاعر : سعدي که محکم فرومانده‌ام در گلي زبان داني آمد به صاحبدلي که دانگي از او بر دلم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
يکي رفت و دينار از او صد هزار
يکي رفت و دينار از او صد هزار شاعر : سعدي خلف برد صاحبدلي هوشيار يکي رفت و دينار از او صد هزار چو آزادگان دست...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
بزاريد وقتي زني پيش شوي
بزاريد وقتي زني پيش شوي شاعر : سعدي که ديگر مخر نان ز بقال کوي بزاريد وقتي زني پيش شوي که اين جو فروش است گندم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
شنيدم که پيري به راه حجاز
شنيدم که پيري به راه حجاز شاعر : سعدي به هر خطوه کردي دو رکعت نماز شنيدم که پيري به راه حجاز که خار مغيلان نکندي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
به سرهنگ سلطان چنين گفت زن
به سرهنگ سلطان چنين گفت زن شاعر : سعدي که خيز اي مبارک در رزق زن به سرهنگ سلطان چنين گفت زن که فرزند کانت نظر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
يکي را کرم بود و قوت نبود
يکي را کرم بود و قوت نبود شاعر : سعدي کفافش بقدر مروت نبود يکي را کرم بود و قوت نبود جوانمرد را تنگدستي مباد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
يکي در بيان سگي تشنه يافت
يکي در بيان سگي تشنه يافت شاعر : سعدي برون از رمق در حياتش نيافت يکي در بيان سگي تشنه يافت چو حبل اندر آن بست...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390