عاقلان کي دل بدست زلف دلداران دهند
عاقلان کي دل بدست زلف دلداران دهند شاعر : خواجوي کرماني نقره داران چون نشان زر بطراران دهند عاقلان کي دل بدست زلف...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اهل تحقيق چو در کوي خرابات آيند
اهل تحقيق چو در کوي خرابات آيند شاعر : خواجوي کرماني از ره ميکده بر بام سماوات آيند اهل تحقيق چو در کوي خرابات آيند...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ورنه دود دل ما بيتو کجا بنشيند
ورنه دود دل ما بيتو کجا بنشيند شاعر : خواجوي کرماني گر کسي گفت که چون قد تو سروي برخاست ورنه دود دل ما بيتو کجا...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تنم تنها نمي‌خواهد که در کاشانه بنشيند
تنم تنها نمي‌خواهد که در کاشانه بنشيند شاعر : خواجوي کرماني دلم را دل نمي‌آيد که بي جانانه بنشيند تنم تنها نمي‌خواهد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
به آب گل رخ آن گلعذار مي‌شويند
به آب گل رخ آن گلعذار مي‌شويند شاعر : خواجوي کرماني و يا به قطره‌ي شبنم بهار مي‌شويند به آب گل رخ آن گلعذار مي‌شويند...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ديگرانرا عيش و شادي گر چه در صحرا بود
ديگرانرا عيش و شادي گر چه در صحرا بود شاعر : خواجوي کرماني عيش ما هر جا که يار آنجا بود آنجا بود ديگرانرا عيش و...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
آن رفت که ميل دل من سوي شما بود
آن رفت که ميل دل من سوي شما بود شاعر : خواجوي کرماني شب تا بسحر خوابگهم کوي شما بود آن رفت که ميل دل من سوي شما...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
گردون کنايتي ز سر بام ما بود
گردون کنايتي ز سر بام ما بود شاعر : خواجوي کرماني کوثر حکايتي ز لب جام ما بود گردون کنايتي ز سر بام ما بود از...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ياد باد آن شب که دلبر مست و دل در دست بود
ياد باد آن شب که دلبر مست و دل در دست بود شاعر : خواجوي کرماني باده چشم عقل مي‌بست و در دل مي‌گشود ياد باد آن شب...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
مرا ز مهر رخت کي ملال خواهد بود
مرا ز مهر رخت کي ملال خواهد بود شاعر : خواجوي کرماني که عشق لم يزل و لايزال خواهد بود مرا ز مهر رخت کي ملال خواهد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اگر دو چشم تو مست مدام خواهد بود
اگر دو چشم تو مست مدام خواهد بود شاعر : خواجوي کرماني خروش و مستي ما بر دوام خواهد بود اگر دو چشم تو مست مدام خواهد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تا ترا برگ ما نخواهد بود
تا ترا برگ ما نخواهد بود شاعر : خواجوي کرماني کار ما را نوا نخواهد بود تا ترا برگ ما نخواهد بود کام جانم روا...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ترک من گوئي که بازش خاطر نخجير بود
ترک من گوئي که بازش خاطر نخجير بود شاعر : خواجوي کرماني کابرويش چاچي کمان و نوک مژگان تير بود ترک من گوئي که بازش...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
دوشم بشمع روي چو ماهت نياز بود
دوشم بشمع روي چو ماهت نياز بود شاعر : خواجوي کرماني جانم چو شمع از آتش دل در گداز بود دوشم بشمع روي چو ماهت نياز...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ياد باد آن شب که در مجلس خروش چنگ بود
ياد باد آن شب که در مجلس خروش چنگ بود شاعر : خواجوي کرماني مطربانرا عود بر ساز و دف اندر چنگ بود ياد باد آن شب که...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
دوشم وطن بجز در دير مغان نبود
دوشم وطن بجز در دير مغان نبود شاعر : خواجوي کرماني قوت روان من ز شراب مغانه بود دوشم وطن بجز در دير مغان نبود ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
بي گلبن وصلت بگلستان نتوان بود
بي گلبن وصلت بگلستان نتوان بود شاعر : خواجوي کرماني بي شمع جمالت بشبستان نتوان بود بي گلبن وصلت بگلستان نتوان بود...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ديشب همه منزل من کوي مغان بود
ديشب همه منزل من کوي مغان بود شاعر : خواجوي کرماني وز ناله‌ي من مرغ صراحي بفغان بود ديشب همه منزل من کوي مغان بود...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
بي رخ حور بجنت نفسي نتوان بود
بي رخ حور بجنت نفسي نتوان بود شاعر : خواجوي کرماني بر سر آتش سوزنده بسي نتوان بود بي رخ حور بجنت نفسي نتوان بود...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
آن زمان کز من دلسوخته آثار نبود
آن زمان کز من دلسوخته آثار نبود شاعر : خواجوي کرماني بجز از ورزش عشق تو مرا کار نبود آن زمان کز من دلسوخته آثار...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390