فرمانروایی ابوعمر تاشفین (762-763ق)

تحکیم حاکمیّت جنگ سالاران

با روی کارآمدن عمربن عبدالله یابانی، سرپرست نظامیان مرینی در این دولت، گامی در تحکیم حاکمیت مطلقه جنگ‌سالاران نظامی در دولت مرینی برداشته شد. پیش از این رویدادی که در سال 762 قمری رخ
دوشنبه، 10 ارديبهشت 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تحکیم حاکمیّت جنگ سالاران
 تحکیم حاکمیّت جنگ سالاران

نویسنده: یونس فرهمند

با روی کارآمدن عمربن عبدالله یابانی، سرپرست نظامیان مرینی در این دولت، گامی در تحکیم حاکمیت مطلقه جنگ‌سالاران نظامی در دولت مرینی برداشته شد. پیش از این رویدادی که در سال 762 قمری رخ داد، وزیران در عزل و نصب سلاطین مرینی نقشی عمده ایفا می‌کردند، اما دست کم رضایت ضمنی مشایخ مرینی را هم در نظر می‌گرفتند. عمربن عبدالله یابانی که نارضایتی شدید مرینیان را از نزدیک احساس کرده بود، تصمیم گرفت به منظور تداوم قدرت مطلقه خویش محمدبن عبدالرحمن، نواده ابوالحسن مرینی را از اندلس فرا بخواند و وی را جایگزین تاشفین بی اراده کند. پایانی چنان استبدادی پیشه کرد که ردای سلطنت را جز بر تن یکی از بی‌خردترین و بی‌اراده‌ترین مردان خاندان مرینی مصلحت ندید تا بدین وسیله بتواند آزادانه اوامر و نواحی خود را به انجام رساند. (1) او از این هم گامی فراتر نهاد و بازوی نظامی‌اش گارسیا بن انطون، فرمانده سپاه مسیحی را با همدستی مشایح مرینی به اتهام وزارت سلیمان بن داود به قتل رساند تا استبداد مطلقه‌اش را کامل کند. (2) مشایخ مرینی که به نظر می‌رسد با هدف کاستن از قدرت وزیر به قتل فرمانده مسیحی رضایت داده‌اند، اکنون بیش از گذشته نگران ضعف و خواری مرینیان شده بودند. از این‌رو، با عبدالحلیم، فرزند ابوعلی برادر ابوالحسن مرینی که در تلمسان می‌زیست و با حمایت زیانیان داعیه سلطنت بر تاج و تخت مرینی را داشت، بیعت کردند و در 763ق. با هدف جنگ با عمربن عبدالله روی در بلدالجدید فاس نهادند، اما به رغم رشادت‌های بسیار شکست خوردند و گروهی از آنها به رهبری یحیی بن رحو به مراکش و دیگران به رهبری عبدالحلیم به تازی عقب نشستند. (3)
عمربن عبدالله یابانی که نارضایتی شدید مرینیان را از نزدیک احساس کرده بود، تصمیم گرفت به منظور تداوم قدرت مطلقه خویش محمدبن عبدالرحمن، نواده ابوالحسن مرینی را از اندلس فرا بخواند و وی را جایگزین تاشفین بی اراده کند. او برای این کار هزینه‌های گزافی را بر دولت مرینی تحمیل کرد؛ زیرا با توجه به اقامت و پناهندگی وی نزد پادشاه قشتاله، از یک سو جلب رضایت او لازم می‌نمود و از سویی دیگر، چون سلطان نصری غرناطه را واسطه این سفارت کرده بود، می‌بایست به شروط وی چون کناره‌گیری از رنده به سود بنی‌نصر تن در می‌داد. یابانی که جز به استمرار قدرتش نمی‌اندیشید، با پذیرش شروط فوق، ابوزیان عمر را در سال 763ق. خلع و محمدبن عبدالرحمن را به سلطنت انتخاب کرد. (4)
به رغم انجام این اصلاحات، مرینیان از پذیرش سلطان جدید امتناع کردند و بار دیگر ضمن بیعت با عبدالحلیم، به مکناسه تاختند تا از ورود سلطان جدید به فاس جلوگیری کنند؛ اما این بار هم از سپاهیان وزیر یابانی شکست خوردند و ناگزیر به سجلماسه عقب نشستند. (5) وزیر مستبد که سلطان مرینی را در چنگال خود اسیر می‌دید و از نارضایتی مرینیان پیوسته هراس داشت، با هدف تقویت قوای نظامی، نخست مسعودبن رحو، از فرماندهان نامدار نظامی مغرب که با وی رابطه خویشی داشت را به وزارت برگماشت و سپس ولایت عامربن محمد، سرپرست ابوالفضل بن ابوسالم مرینی بر مراکش را تأیید کرد تا با خاطری آسوده به تعقیب عبدالحلیم مرینی در سجلماسه بپردازد. (6) او به پشتیبانی مسعودبن ماسای در شعبان 763ق. از فاس خارج شد و پس از جنگی بی‌نتیجه، با عبدالحلیم مرینی معاهده صلح منعقد کرد و حکومت او بر سجلماسه به رسمیت شناخت. (7) این چنین حکومت مرینی که روزی در سرتاسر مغرب گسترده شده بود، تنها در مغرب دور به سه پاره تقسیم شد؛ عمربن عبدالله یابانی در فاس، عامربن محمد در مراکش و عبدالحلیم در سجلماسه.
این سه، امارت‌هایی بودند که به سبب فقدان مشروعیت و اتکای صرف به قوای نظامی، همواره با یکدیگر در جنگ و نزاع به سر می‌بردند. دیری نگذشت که عامربن محمد در مراکش اعلام استقلال کرد و سپس مسعودبن ماسای که خود برکشیده عمربن عبدالله بود، پس از سلطه بر سجلماسه علیه مخدومش شورید. (8) وزیر مستبد، به سرعت بر نیروهای رقیب چیره شد و چون شنید سلطان عزم قتل او دارد، پیشدستی کرد و در حال مستی وی را به قتل رساند و ابوفارس عبدالعزیزبن سلطان ابوالحسن را که از چندی پیش وی را تحت نظر داشت به سلطنت برداشت. (9)

نمایش پی نوشت ها:
1- نک: ابن خلدون وی را فاقد عقل که یکی از شروط اصلی خلافت و حکومت است، دانسته است. (العبر، ج7، ص420).
2- ابن خلدون، همان، ص417؛ سلاوی، همان، ص42.
3- ابن خلدون، العبر، ج7، صص419-420.
4- همان، صص420-421؛ سلاوی، ج4، ص44.
5- ابن خلدون، همان، ص421.
6- همان، ص422؛ سلاوی، ج4، صص50-51.
7- ابن خلدون، همان، ص423.
8- ابن خلدون، العبر، ج7، ص425.
9- همان، ص428؛ سلاوی، ج4، ص51.

منبع مقاله :
فرهمند، یونس؛ (1394)، مرینیان: سیاست، جامعه و فرهنگ در مغرب سده‌های میانه، تهران: پژوهشکده‌ی تاریخ اسلام، چاپ اول.
 


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما