نویسنده: یونس فرهمند
به سال 681ق. در دربار قشتاله اختلاف افتاد و سانچو، فرزند آلفونسوی حکیم (1) علیه تاج و تخت پدر شورید و پادشاه مخلوع چاره را در استمداد از سلطان مرینی دانست. همین که فرستادگان مسیحی به مغرب درآمدند، ابویوسف ضمن اجابت خواسته آنان به سرعت خود را به جزیره الخضراء رساند. ابویوسف بار دیگر توابع قرطبه، البیره و طلیطله را ویران کرد و اگرچه به نظر میرسد قصد رسیدن به پیرنه داشت، اما بیآنکه دستاورد قابل توجهی جز کسب غنایمی هنگفت داشته باشد، در شعبان سال 682ق. به مغرب بازگشت و پس از سرکوب شورشهای داخلی بار دیگر عازم اندلس شد. (4) او پس از دیدار با پادشاه مخلوع قشتاله، در پاسخ به نیازهای مالیاش، یکصد هزار دینار به او بخشید و در عوض آلفونسو تاج پادشاهی اجدادیاش را به وثیقه نزد مرینیان باقی گذاشت تا در نسلهای بعد پیوسته از آن به عنوان سندی افتخارآمیز یاد کنند. (2) سپس بیدرنگ به قرطبه که فرزند آلفونسو در آن پناه گرفته بود، تاخت و لشکریانی به این سو و آن سو برد و نابودیهای بسیار به بار آورد و پس از تاراج روستاها و دژهای متعدد پیرامون طلیطله با غنایم و اسرای بسیار به جزیره الخضراء بازگشت. (3) در آنجا مطلع شد که میان ابن احمر و عمربن یحیی بن محلی، والی منکب و شلوبانیه اختلاف افتاده است؛ از اینرو، به بهانه رفع این اختلاف و جانبداری ابن احمر از سانچو در منازعه با پدرش، مالقه را به محاصره گرفت و تنها با میانجیگیری فرزندش، با حاکم مسلمان آنجا صلح کرد. ابویوسف بار دیگر توابع قرطبه، البیره و طلیطله را ویران کرد و اگرچه به نظر میرسد قصد رسیدن به پیرنه داشت، اما بیآنکه دستاورد قابل توجهی جز کسب غنایمی هنگفت داشته باشد، در شعبان سال 682ق. به مغرب بازگشت و پس از سرکوب شورشهای داخلی بار دیگر عازم اندلس شد. (4)
در حالی که ابویوسف مرینی سرگرم دفع فتنههای داخلی بود، از مرگ همپیمانش، آلفونسو حکیم و جانشینی فرزندش سانچو آگاهی یافت. او که به نظر میرسد از تعدی به لشکریان مسلمان اندلس هراس داشت، بار دیگر در اوایل سال 684ق. خود را به جزیره الخضراء رساند تا برای چهارمین بار فرماندهی لشکریان مرینی در اندلس را برعهده گیرد. شمار لشکریان مرینی این بار از همیشه بیشتر بود و سلطان مرینی آنها را د ر دستههای کوچک تجهیز و روانه دژها و شهرها میکرد؛ حتی به فرزندش ابویعقوب که در مغرب مانده بود، دستور داد تا همه مجاهدین مسلمان باقی مانده در آن سوی آب را روانه اندلس کند. (5) منابع تاریخی یکی از لشکریانی که وی سرپرستیاش را برعهده داشت تا در محاصره اشبیلیه مشارکت کند، مشتمل بر پنج هزار نفر ارتش مزدور و دو هزار نفر نیروی داوطلب و 13 هزار نفر پیاده نظام و دو هزار تیرانداز دانستهاند. (6) گستره خرابیها و ویرانیهایی که مسلمانان در این سلسله نبردها به بار آوردند، حیرتانگیز بود و کمتر نبردی وجود داشت که زنان و کنیزان و اموال و سلاحهای بسیاری به دست نیروهای مرینی نیفتد. آنها بیش از 12 شهر و دژ را به تصرف درآوردند، اما تمرکز اصلی بر روی فتح مرکز حکومتی مسیحیان در جنوب اندلس یعنی؛ اشبیلیه و پایگاه نظامی آن «شریش» بود که به رغم محاصره چندباره، گشودن آن ممکن نشد. (7)
چون سانچو، پادشاه مسیحی، گستره تباهیها و تاراج اموال و کشتار جنگجویانش را بدید، (8) پیشنهاد داد به شرط حفظ جایگاه دین و پیروانش، با سلطان مرینی مصالحه کند. ابویوسف در پاسخ، عمویش، عبدالحق بن ترجمان را به سفات نزد او فرستاد و شرط کرد که مسیحیان با همه مسلمانان، اعم از اینکه با او خویشاوندی داشته باشند یا خیر، روابط مسالمتآمیز داشته باشند؛ مالیات را از تاجران مسلمان که در سرزمین او هستند، بردارد و میان پادشاهان مسلمان فتنهانگیزی نکند. شانچو ضمن پذیرش شروط صلح، خود با هدایایی با هدف دیدار با سلطان و ولیعهد وی به لشکرگاه مسلمانان در نزدیکیهای شریش آمد. (9) ابویوسف نیز به گرمی و با تشریفات بسیار از او استقبال کرد و خواستار ارسال کتب علمی مسلمانان که به دست مسیحیان افتاده بود، شد و او نیز 13 بار از این کتب را برای سلطان فرستاد. ابویوسف مرینی پس از معاهده صلح به مغرب بازگشت تا امور آنجا را به سامان آورد. او فرزندان و نزدیکانش را برای تأمین امنیت در مناطق مرزی روانه کرد و چندی بعد در محرم 685ق. از دنیا رفت. (10)
نمایش پی نوشت ها:
1- برای آگاهی اجمالی از زندگانی وی نک: عنان، ج5، ص89 و صص 149-150.
2- ابن ابی زرع، الانیس المطرب، ص441-442؛ ابن خلدون، العبر، همان، ص270؛ عنان، ج5، ص89.
3- ابن ابی زرع، الانیس، المطرب، صص442-443.
4- ابن خلدون، العبر، ج7، صص271-272؛ سلاوی، ج3، صص56-57.
5- ابن خلدون، همان، ص272.
6- همان، ص274؛ سلاوی، ج3، ص60.
7- حریری، ص49.
8- نک: ابن ابی زرع، الانیس المطرب، ص446-468.
9- همان، صص469-472؛ ابن خلدون، العبر، ج7، ص277.
10- ابن خلدون، همان، ص278.
فرهمند، یونس؛ (1394)، مرینیان: سیاست، جامعه و فرهنگ در مغرب سدههای میانه، تهران: پژوهشکدهی تاریخ اسلام، چاپ اول.