نویسنده: یونس فرهمند
با مرگ ابوثابت مرینی، پس از چندی کشمکش، نخست عمویش علی، فرزند سلطان ابویعقوب ملقب به رزیکه (1) بر تخت سلطنت مرینی نشست، اما صاحب حل و عقد ابوالربیع، برادر سلطان در گذشته را که در «تطوان» مشغول محاصره عثمان بن ابوالعلاء بود، به حکومت برداشتند. سلطان مرینی همین که به فاس بازگشت، با ابوحمو موسی به عثمان بن یغمراسن، پادشاه زیانی تلمسان پیمان دوستی بست تا بدین وسیله دست کم امنیت مرزهای شرقی را تأمین کرده باشد. سلطان ابوالربیع که به نظر میرسد ادامه محاصره سبته را بینتیجه میدید، تصمیم گرفت تا به فاس بازگردد و امور داخلی آنجا را به نظم آورد. خبر بازگشت لشکریان مرینی، عثمان بن ابوالعلاء را اغوا کرد تا به تصور ضعف ابوالربیع، پناهگاهش در درون باروهای سبته را رها کند و به تعقیب مرینیان برخیزد. سپاهیان مرینی ناگهان بازگشتند و در نزدیکی علودان، لشکریان وی را تار و مار کردند و عثمان بن ابوالعلاء، فرمانده آنان ناگزیر به غرناطه گریخت. سلطان ابوالربیع به فاس بازگشت و چون فرصتی فراهم آمد تاشفین بن یعقوب و طاسی را که از نزدیکان خود بود، روانه سبته کرد و او بار دیگر شهر را به زیر سلطه مرینیان درآورد. (2)
سلطان مرینی همین که به فاس بازگشت، با ابوحمو موسی به عثمان بن یغمراسن، پادشاه زیانی تلمسان پیمان دوستی بست تا بدین وسیله دست کم امنیت مرزهای شرقی را تأمین کرده باشد. (3) از سوی دیگر، استیلای مرینیان بر سبته، پادشاها نصری غرناطه را به هراس انداخته بود؛ از اینرو ابوالجیوش بن احمر که از دستاندازی مسیحیان بر جزیره الخضراء و جبل الفتح به تنگ آمده بود، کوشید با هدف دلجویی از مرینیان و نجات اندلس، بار دیگر این منطقه را به آنها واگذار کند. ابن احمر بدین منظور خواهر خود را به ازدواج سلطان مرینی درآورد و این چنین روابط مسالمتآمیز طرفین از سر گرفته شد. (4)
به نظر میرسد هرج و مرجهای داخلی و رقابتهای پشت پرده دولتهای مسلمان در مغرب و اندلس، چنان توان آنان را تنزل داده بود که حفظ شرایط موجود را بهترین راه برای تأمین منافع سیاسی خود میدانستند. آنها چنان گرفتار منازعات قدرت در درون حکومت شده بودند که اغلب از توان اداره مشکلات داخلی نیز برنمیآمدند. به عنوان نمونه، در یکی از مجادلاتی که بین سفیر نصری غرناطه در فاس با ابوالحسن الصغیر، قاضی شهر بر سر شرابخوارگی سفیر صورت گرفت، وزرا و نظامیان سلطان را به سبب حمایتش از قاضی، از حکومت خلع و با عبدالحق بن عثمان بن محمدبن عبدالحق بیعت کردند. سلطان مرینی اگرچه به سختی توانست بر شورشیان فائق آید، اما سرکردگان شورشی، نخست به تازی و سپس به اندلس گریختند تا از حمایت پادشاه تلمسان و غرناطه، دشمن دیرین مرینیان بهرهمند شوند. ابوالربیع اندکی بعد به سال 710ق. در تازی درگذشت و ابوسعید مرینی بر جای وی نشست. (5)
نمایش پی نوشت ها:
1- به علت انتساب به مادرش، سلاوی، او را ابن زریقاء خوانده است (همان، ص97).
2- ابن ابی زرع، الانیس المطرب، صص 519-520؛ سلاوی، ج3، صص 97-98.
3- ابن خلدون، همان، ص314؛ سلاوی، همان، ص99.
4- ابن ابی زرع، همان، ص520؛ ابن خلدون، همان، ص317.
5- ابن ابی زرع، همان، صص 318-319؛ سلاوی، همان، صص 102-103.
فرهمند، یونس؛ (1394)، مرینیان: سیاست، جامعه و فرهنگ در مغرب سدههای میانه، تهران: پژوهشکدهی تاریخ اسلام، چاپ اول.