یکی از آخرین بازماندگان خاندانهای مسلمان اندلس، بنیاحمر، حاکمان غرناطه بودند که با درگذشت محمدبن احمر، بنیانگذار این سلسله به سال 671ق. فرزندش ابوعبدالله محمد، ملقب به فقیه (حک: 671-701ق) جانشین وی شد. ابناحمر به هنگام مرگ به فرزندش توصیه کرد تا از توان مرینیان برای مقابله با مسیحیان و پادشاه قشتاله بهره گیرد. (1) اگرچه در مفاد نامه ابناحمر و حتی پاسخ ابویوسف مرینی آشکارا از انگیزههای دینی و جهاد علیه دشمن مشترک سخن گفته شده است؛ ولی نباید تردید کرد که انگیزههای دینی و به گفته آنها «جهاد با کافران» (5) پوششی بود برای تأمین هدف سیاسی مشترک؛ همپیمان بنیاحمر، بنی اشقیلوله، حاکمان مالقه بودند که در عین وابستگی سببی و پیوند مصاهرت (دامادی) گاه با رقبای عنیف، اما در پرده، یکدیگر را میآزردند. (2) این دو خاندان مجدانه از سلطان مرینی برای نجات اندلس از دست مسیحیان کمک خواستند. (3) ابوعبدالله طی نامهای (که متن کامل آن باقی مانده است) کوشید تا شور دینی مسلمانان را برانگیزاند.
او لشکریان مرینی را «سربازان خدا ننامید و از گردنکشی و تجاوز مسیحیان به سرزمینهای اسلامی و اسارت زنان و قتل مردان و ویرانی شهرها گلایه کرد و افزود مسیحیان میخواهند باقی مساجد و جوامع اسلامی را هم به آنان تسلیم کنیم تا در آن صلیبها بیاویزند و بر آن کشیشان و راهبان بگمارند. اگر تو خواهان نعمتهای این دنیا هستی، اندلس میوههای رسیده و باغهایی خرم دارد و اگر طالب آخرتی، جهادی بیپایان این جاست که خداوند در سایه شمشیرهای شما بهشت را در آنجا پنهان کرده است». (4)
اگرچه در مفاد نامه ابناحمر و حتی پاسخ ابویوسف مرینی آشکارا از انگیزههای دینی و جهاد علیه دشمن مشترک سخن گفته شده است؛ ولی نباید تردید کرد که انگیزههای دینی و به گفته آنها «جهاد با کافران» (5) پوششی بود برای تأمین هدف سیاسی مشترک؛ زیرا در پرتو جنگ مقدس، مرینیان علاوه بر کسب مشروعیت دینی بر بخشهایی از اندلس نیز دست مییافتند. بنی احمر هم نه از سر رضا و رغبت، بلکه از سر اضطرار خواهان حضور مرینیان شده بودند؛ زیرا سقوط شهرهای اسلامی در نیمه سده هفتم هجری شدت گرفته و قرطبه در 636ق، جیان در 644ق، اشبیلیه در 646ق. و بلنسیه در 637ق. یکی پس از دیگری به دست مسیحیان افتاد (6) و اگر چارهای فوری اندیشیده نمیشد، چه بسا غرناطه هم زود هنگام سقوط میکرد.
ابویوسف بارها به منظور پیگیری اهداف جهادیاش به اندلس رفت، اما پیش از سفر همچنان میخواست از امکان مقابله با مسیحیان در آنجا و تأمین امنیت داخلی در جامعه به شدت قبیلهای مغرب دور، اطمینان یابد. از اینرو، نخست فرزندش، ابوزیان را با لشکری متشکل از پنج هزار نفر از سوارکاران مرینی و عرب روانه اندلس کرد تا از موقعیت جنگی آنجا اطلاع یابد. (7) از سویی دیگر، نوهاش تاشفین بن ابومالک را با هدف صلح و لزوم جهاد با مسیحیان، نزد سلطان زیانی تلمسان فرستاد تا از عدم دستاندازی آنان بر قلمرواش اطمینان یابد. هر دو فرستاده کامیاب بازگشتند (8) و چون ابویوسف مرینی شرایط را مساعد دید، همه قبایل عرب و بربر مغرب را به جهاد فرا خواند و به قصر المجاز، واقع در تنگه جبل الطارق آمد و گروه گروه از آنان را به اندلس اعزام کرد و سرانجام در 21 صفر سال 674ق. خود به کشتی نشست. شمار انبوه لشکریان مغربی در حدفاصل طریف تا جزیرهی الخضراء پراکنده شدند. ابن احمر و ابن اشقیلوله سرخوش از خبر ورود نیروهای جهادی مرینی به جزیرهی الخضراء به پیشواز سلطان رفتند، اما فرجام این ملاقات دست کم حاکم غرناطه را خشنود نکرد. (9) به نظر میرسد چون کوشش ابویوسف برای ایجاد مصالحه بین این دو بینتیجه بود، او جانب بنی اشقیلوله را گرفته و از اینرو ابن احمر خشمگین به غرناطه بازگشت.
سلطان مرینی، بنی اشقیلوله را که از مالقه و وادی آش به دیدار او آمده بودند، به شهرها خود باز گردانید تا این ناحیه بیدفاع نماند و سپس فرزندش ابویعقوب را با پنج هزار نفر در مقدمه و دیگر لشکریان را در پی او روانه منطقه وادی الکبیر کرد. (10) چنانکه گفته شد، مهمترین شهرهای این ناحیه، چون قرطبه، اشبیلیه و جیان به تصرف مسیحیان درآمده بود (11) و مناطق مرزی که در اوان فتوحات بر محدودهی «رود دویره» در شمال شبه جزیره ایبری اطلاق میشد، در دوره امویان به ثغور و مناطق میانی رسید و در این روزگار به جنوبیترین نقطه اندلس در منطقه وادی الکبیر محدود شد که آن هم جز چند شهر، به دست مسیحیان افتاده بود. لشکریان مرینی به این ناحیه تاخت آوردند و مناطق بیدفاع و اغلب روستایی را ویران کردند و پس از قتل و غارت و گرفتن اسرای بسیار، به دژ مدور، بیاسه و ابده از توابع قرطبه و سپس شهر مرزی استجه رسیدند که ناگاه خبر آمد پادشاه قشتاله، لشکری را به فرماندهی دامادش، کنت دون نونیودلارا (12) به جنگ مسلمانان گسیل داشته است. ابویوسف لشکریان را جمع کرد و کوشید تا با استناد به آیات جهادی قرآن و تکرار دعای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز بدر هرچه بیشتر روحیه دینی لشکریانش را تقویت کند. (13) دو لشکر در 15 ربیع الاول 674ق. در نزدیکی استجه در جنوب غربی قرطبه مصاف دادند و سرانجام مسیحیان شکست خوردند و دون نونیو، سردار سپاهشان کشته شد. (14) ابویوسف از این پیروزی بهرههای فراوان گرفت تا حضورش را در اندلس مشروع و موجه جلوه دهد. او سر سردار سپاه مسیحی را نزد ابن حمر فرستاد تا از او استمالت کند؛ سپس فتح نامه را به شهرهای مغرب و اندلس ارسال کرد و مسلمانان به شکرانه این پیروزی جشنها گرفتند و بردهها آزاد کردند. سلطان مرینی به جزیره الخضراء بازگشت و حملاتی پراکنده تا نزدیکیهای اشبیلیه و شریش ترتیب داد و سرانجام پس از ساخت شهری موسوم به «البنیه» به منظور اسکان نیروهای نظامی مرینی در اندلس به فاس بازگشت. (15)
برخلاف گزارشهای اغراقآمیز مورخان مسلمان از تلفات لشکریان مسیحی (16) و پیامها و قصاید شورانگیز ملوک مسلمان که در تهنیت این پیروزی خطاب به سلطان مرینی و مسلمانان ارسال کردند، (17) به نظر میرسد این موفقیت چندان هم برجسته نبود؛ درست است که مسیحیان در این جنگ شکست سنگینی متحمل شدند و غنایم بیشماری نصیب فاتحان مسلمان شد، (18) اما هدف این جنگ، کسب غنایم هنگفت نبود، بلکه تحکیم حضور مسلمانان در اندلس، خاصه بازپسگیری شهرهای متصرفه از سوی مسیحیان بود که مرینیان در این خصوص توفیق چندانی نداشتند. سلطان مرینی در ایجاد اتحاد بین بنی اشقیلوله و ابن احمر هم آشکارا ناکام مانده بود و جانبداری وی از بنو اشقیلوله موجب شد تا بنی احمر از این پس به مرینیان، نه به مثابه یک ناجی، بلکه به چشم فرصتطلبانی بنگرند که به خاک اندلس چشم دوختهاند. (19)
نمایش پی نوشت ها:
1- عنان، ج5، ص79.
2- همان، ص84.
3- ابن ابی زرع، الذخیرة السنیة، صص 140-141.
4- همان، ص141.
5- همان، ص142، 141.
6- ابن خلدون، العبر، ج7، ص252؛ حرکات، المغرب عبر التاریخ، ج2، ص22.
7- ابن ابی زرع، الانیس المطرب، ص409؛ همو، الذخیرة السنیة، صص143-144.
8- همو، همان، ص410، همو، الذخیرة السنیة، صص145.
9- همو، الانیس المطرب، ص411؛ همو، الذخیرة السنیة، ص145-146.
10- ابن خلدون، العبر، ج7، ص255.
11- همان، ص252.
12- منابع نام وی را دون نونه (ابن ابی زرع، الانیس المطرب، ص413)، دون نونیودی لارا (ابن ابی زرع، الذخیرة السنیة، ص148) و یا ذننه (ابن خلدون، العبر، ج7، ص250، 255) ذکر کردهاند.
13- برای آگاهی از این خطبه حماسی- دینی نک: ابن ابی زرع، الانیس المطرب، ص415.
14- عنان، ج5، ص85 .
15- ابن ابی زرع، الانیس المطرب، ص416؛ ابن خلدون، العبر، ج7، ص256.
16- ابن ابی زرع، الانیس المطرب، ص415؛ همو، الذخیرة السنیة، ص150.
17- برای آگاهی از این پیامها نک: همو، الذخیرة السنیة، ص152-158 .
18- ابن خلدون، العبر، ج7، ص256؛ ابن ابی زرع، الانیس المطرب، ص417.
19- عنان، ج5، ص86-87 .
فرهمند، یونس؛ (1394)، مرینیان: سیاست، جامعه و فرهنگ در مغرب سدههای میانه، تهران: پژوهشکدهی تاریخ اسلام، چاپ اول.