نویسنده: یونس فرهمند
سنت بیعت با سلطان مرینی و نظام ولیعهدی در دوره مرینیان نیز وجود داشت. تنها شمار معدودی از امرای مرینی چون ابوالربیع سلیمان (حکـ 708-710ق) بودند (1) که برای خود جانشین تعیین نکردند. در هر دو صورت چه با تعیین ولیعهد و چه بدون آن، بیعت به ولایت عهدی با تشریفات و آداب خاص آن در دو مرحله انجام میگرفت. معیار واگذاری منصب ولایتعهدی به فرزندان عمدتاً برحب و بغض سلطان مبتنی بود؛ از اینرو، به هنگام تمایل سلطان به فرزند کوچکتر بر تنشها و رقابت میان فرزندان افزوده میشد؛ در چنین شرایطی سلطان مرینی ناگزیر بود با هدف تثبیت ولایت عهدی یکی از فرزندان و تمکین سایرین در برابر او، ا ختیاراتش را به نحو گستردهای افزایش دهد. نخست رجال و مشایخ مرینی که در حکم مجلس مشورتی یا شورای حل و عقد بودند به صورت خاص بدین کار مبادرت میورزیدند (2) و سپس بیعت همگانی یا عامه صورت میپذیرفت که بربرهای زناته، اعراب، رؤسای قبایل، دانشمندان، اصحاب حرف و مشاغل و نمایندگان مردم در آن شرکت میکردند. (3) مراسم بیعت با سلطان جدید با تشریفات خاصی همراه بود. نمیری که خود در مراسم انتصاب فرزند ابوعنان مرینی شرکت داشته، در گزارشی منحصر به فرد گفته است که «سلطان ابوعنان و اطرافیانش ایستادند تا به رسم معمول با امیر جدید بیعت کنند؛ (4) با فرزند سلطان در حالی که لشکریان پیاده نظام با نظم و ترتیبی دقیق پشت سر وی حرکت میکردند، بیعت شد. سپس ابوعنان مسلمانان را بدین کار بشارت داد و ... طبلها نواختند و امیر در جشنی باشکوه همه مردم را طعام داد». (5)
در این دوره ولیعهد از اختیارات بسیار گستردهای برخوردار بود؛ به گونهای که سلطان به هنگام جنگ یا مسافرت کلیه امور حکومتی را به وی واگذار میکرد. (6) این امر ولیعهد را با تجربه حکومتداری آشنا میکرد، اما پیوسته خوف آن وجود داشت که وی از ضعف سلطان استفاده و علیه او قیام کند. این مهم یک بار از سوی ابوعلی، ولیعهد اول ابوسعید مرینی، رقیب و برادر ابوالحسن رخ داد و بار دیگر این تجربه تلخ از سوی ابوعنان تکرار شد.
معیار واگذاری منصب ولایتعهدی به فرزندان عمدتاً برحب و بغض سلطان مبتنی بود؛ از اینرو، به هنگام تمایل سلطان به فرزند کوچکتر بر تنشها و رقابت میان فرزندان افزوده میشد؛ در چنین شرایطی سلطان مرینی ناگزیر بود با هدف تثبیت ولایت عهدی یکی از فرزندان و تمکین سایرین در برابر او، ا ختیاراتش را به نحو گستردهای افزایش دهد. در تعیین ولیعهد در دوره ابوسعید مرینی و رقابت بین فرزندان او، ابوالحسن و ابوعلی، چنین امری اتفاق افتاد؛ (7) زیرا سلطان مرینی که ابوعلی، فرزند کوچکتر را بر ابوالحسن ترجیح میداد نه تنها به ابوعلی القاب امارت داد، بلکه برای او وزیر، کاتبان و خواصی نیز در نظر گرفت و بدو دستور داد تا بر مکاتباتش علامت مخصوص خویش بنگارد. (8) این امر خودکامگی و استقلال وی را در پی داشت؛ از اینرو، سلطان ناگزیر وی را از ولیعهدی خلع کرد و ابوالحسن را با همان اختیارات به این منصب گماشت. (9)
رقابت فرزندان بر سر جانشینی پدر در دوره ابوالحسن نیز ادامه یافت. آنچه بر تشدید این رقابت و تبدیل آن به کشمکشی عنیف افزود، انتخاب دو ولیعهد بود. ابوالحسن دو فرزند خویش، ابوعبدالرحمن و ابومالک را که از زمان پدرش، ابوسعید، نامزد منصب ولایتعهدی بودند، بر این منصب گماشت و بیآنکه یکی را بر دیگری ترجیح دهد، به هر دو، دفتر و دیوان و خدم و حشم و وزیران و در نتیجه، حکومتی مستقل داد. (10) این وضعیت، کارگزاران و سپاهیان مرینی را به نحو شکنندهای به دو گروه تقسیم کرد تا با حمایت از یکی، موقعیت و آینده خود را تضمین کنند. از اینرو، همین که ابوالحسن بیمار شد، ابوعبدالرحمن که سودای استقلال داشت، از ترس جانشینی برادرش ابومالک به تحرکاتی دست زد؛ چون ابوالحسن بهبود یافت، فرزندش ابوعبدالرحمن را کشت تا ابومالک در جانشینی پدر تنها بماند. (11)
ابوالحسن مقابله با تهدیدات مسیحیان اندلس را به ابومالک وانهاد تا هم تجربه آموزد و هم از این رهگذر شهرتش افزون شود؛ با وجود این، مرگ ابومالک در نبرد با مسیحیان تعیین جانشینی دیگر را ضروری ساخت؛ (12) به همین علت ابوعنان را به ولیعهدی منصوب کرد.
انتخاب ولیعهد و وزیری که از وی سرپرستی کند، از سوی ابوعنان نیز به عنوان شیوهای جهت تداوم حکومت به کار گرفته شد؛ او ابوزیان، فرزند خردسال خود را به ولیعهدی گماشت و موسی بن عیسی عقولی را به وزارت وی منصوب کرد. (13) با این همه، کشاکش بر سر ولیعهدی این بار نه تنها بین سلاطین مرینی، بلکه بین سرپرستان منصوب آنان در گرفت و در حالی که ابوعنان بیمار و مشرف به موت بود، حسن بن عمر فودودی وزیر او فرزند دیگر سلطان؛ یعنی سعید پنج ساله را به ولایت عهدی برداشت و ابوزیان و دو وزیر وی موسی بن عیسی و عمربن میمون را به قتل رساند. (14)
بدینگونه، ولایتعهدی که مهمترین کارکرد آن تداوم حکومت در یک خاندان بود و باید از تفرقه و نزاع درون خاندانی، خاصه بر سر جانشینی سلطان جلوگیری میکرد. (15) در دوره ابوالحسن نقش اصلیاش را از دست داد و به درگیریهای داخلی بین امیرزادگان مرینی منجر شد.
نمایش پی نوشت ها:
1- حریری، ص261.
2- ابن خلدون، العبر، ج7، ص314.
3- ا بن خلدون، همان، ص320؛ حریری، صص260-261 (بیعت خاصه و عامه به تصریح ابن خلدون در دوره ابوعنان نیز رواج داشته است (نک: العبر، ج7، ص369).
4- نمیری، ص473.
5- همان، همان جا.
6- نک: ابن خلدون، العبر، ج7، صص342-343.
7- ابن خلدون، العبر، ج7، ص321.
8- گسترش اختیارات ولیعهد در دوره ابوالحسن مرینی نیز رخ داد نک: ابن خلدون، العبر، همان، صص342-343.
9- همان، ص322.
10- همو، صص342-343.
11- همان، ص343.
12- همان، ص345.
13- همان، ص396.
14- همان، ص397.
15- برای این مهم نک: ابن خلدون، مقدمه، ج1، ص266.
فرهمند، یونس؛ (1394)، مرینیان: سیاست، جامعه و فرهنگ در مغرب سدههای میانه، تهران: پژوهشکدهی تاریخ اسلام، چاپ اول.