نیروی زمینی مرینیان

نیروهای سرکوب

نیروی زمینی مرینیان در این دوره را می‌توان به دو دسته لشکریان جنگی و نگهبانان خاص تقسیم کرد. از جزئیات شرح وظایف این دو به درستی اطلاعی در دست نیست، اما می‌توان حدس زد که سلاطین
سه‌شنبه، 11 ارديبهشت 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
نیروهای سرکوب
 نیروهای سرکوب

نویسنده: یونس فرهمند

نیروی زمینی مرینیان در این دوره را می‌توان به دو دسته لشکریان جنگی و نگهبانان خاص تقسیم کرد. (1) از جزئیات شرح وظایف این دو به درستی اطلاعی در دست نیست، اما می‌توان حدس زد که سلاطین مرینی به هنگام مقابله با دشمنان خارجی و یا مسیحیان، از سپاهیان در سرکوب شورش‌های داخلی، فتنه‌های محلّی و تأمین امنیت شهرها اغلب از نگهبانان خاص کمک می‌گرفته‌اند. (2) هسته اصلی لشکریان مرینی، قبایل زناته بود. نظر به اینکه مرینیان خود از قبایل زناته بربر بودند، شعبات و بطون مختلف زناته نقشی در خور توجه در تشکیلات نظامی مرینیان داشتند. مغراوه و بنی توجین از نخستین قبایل زناته بودند که به اطاعت ابوالحسن درآمدند. از گفته‌های ابن خلدون در خصوص جانشینان ابوالحسن به درستی معلوم می‌شود که سلاطین از دوره ولایت‌عهدی، موکب و لشکریانی در اختیار داشتند و اسامی آنان را با هدف عطا در دیوانی ثبت می‌کردند. (3) این مهم کشمکش‌های سیاسی و منازعه بر سر قدرت را به دنبال داشت، اما عرصه‌ای بود تا سلاطین آینده، فرماندهی امور نظامی را در عمل تجربه کنند.
مهم‌ترین عناصر تشکیل دهنده نظامی سپاه در این دوره، نیروهای قبیله بود؛ از این‌رو، گسترش قلمرو اراضی مرینیان در این دوره به مغرب ادنی و اوسط، تمکین عمده قبایل قدرتمند این ناحیه و مآلاً افزایش شمار نیروهای لشکری را به دنبال داشت. رؤسای قبایل پس از اظهار اطاعت از سلطان غالب، اسامی نیروهای نظامی تحت اختیار قبیله را به سلطان می‌دادند تا در دفتر عطا ثبت و حقوق ماهیانه برای آنها در نظر گرفته شود. (4) این چنین شمار لشکریان جنگی مرینی در این دوره به یکباره به بیش از سه برابر افزایش یافت. قلقشندی بنا بر روایت ابوعبدالله سلایحی که گویی خود دفتر ثبت اسامی لشکریان ابوالحسن را دیده، شمار آنان پیش از فتح تلمسان را در حدود 40 هزار سوار کار دانسته که پس از گسترش قلمرو، این تعداد به 140 هزار نفر رسیده است. (5) این ارقام قدری مبالغه‌آمیز می‌نماید، اما باید توجه داشت که این تعداد را نه به عنوان ارتشی منظم و آموزش دیده، بلکه باید به مثابه نیروهای قبیله‌ای دانست که تنها به هنگام ضرورت، در جنگها از آنان استفاده می‌شد.
هسته اصلی لشکریان مرینی، قبایل زناته بود. نظر به اینکه مرینیان خود از قبایل زناته بربر بودند، شعبات و بطون مختلف زناته نقشی در خور توجه در تشکیلات نظامی مرینیان داشتند. مغراوه و بنی توجین از نخستین قبایل زناته بودند که به اطاعت ابوالحسن درآمدند. (6) چندی بعد با فتح تلمسان قبیله بنی واسین و از جمله بنی عبدالواد سر به اطاعت نهادند؛ به همین علت ابن خلدون از این پس ابوالحسن را نه تنها سلطان بنی مرین، بلکه همه زناته دانسته است. (7) پیوستگی قبایل زناته با مرینیان و حضور آنان به عنوان نیروی لشکری به دوره ابوعنان نیز ادامه یافت و آنان پیوسته در امور نظامی نقشی در خور ایفا می‌کردند. بنی‌ونجاس، بنی عسکر، بنی‌واریتان و بنی عبدالواد مهم‌ترین هسته زناتی سپاه ابوعنان بودند؛ (8) با این همه، این پیوند در اواخر حکومت ابوعنان گسسته شد و با قتل ابن ودرار، وزیر نظامی دولت مرینی و حبس و دستگیری رهبران قبایل زناتی، اقتدار نظامی مرینیان به یکباره روی به افول نهاد. (9)
دومین عنصر مهم تشکیل دهنده لشکریان مرینی عرب‌های بنی هلال و بنی سلیم بودند. این گروه که به سبب انشعابات متعدد قبیله‌ای، در سراسر مغرب پراکنده بودند، در امور نظامی توانایی قابل توجهی داشتند؛ (10) از این‌رو، در صورت سازگاری با امرای مرینی، اسباب جدی قدرت نظامی آنان در سرکوب مخالفین بودند؛ اما به وضوح روشن است که بربران زناته و حتی ابوالحسن و ابوعنان در استفاده از توانایی نظامی آنان چندان کامیاب نبودند. (11) مهم‌ترین قبایل نظامی عرب در این دوره بنی‌جشم، (12) بنی‌کعب، (13) بنی خلط، (14) بنی ریاح (15) و بنی میمون (16) بودند.
این دو گروه در دوره ابوالحسن و ابوعنان ترکیب اصلی جمعیت نظامیان مرینی را تشکیل می‌دادند. با وجود این، توصیفات نمیری از لشکریان ابوعنان گویای این است که گروه‌های قومی دیگری، چون ممالیک ترک که از مصر آمده بودند و همچنین اندلسی‌ها در پاره‌ای از جنگها نقشی انکارناپذیر داشتند. هر یک از این گروهها فرماندهی از جنس خود و پرچمی مخصوص را حمل می‌کردند. (17) ترکان مصری با تشکیلات شرقی منحصر به فرد؛ یعنی طبلخانات و صدای هولناک آن از دیگران بازشناخته می‌شدند. علاوه بر آن، بر بالای بیرق‌شان شعری که شعار جنگ بود، می‌نوشتند. (18) در کنار ترکان اندلسی‌ها قرار داشتند (19) که سابقه حضورشان در امور لشکری مغرب به زمان مرابطون بازمی‌گشت و به شجاعت و درایت در جنگ ممتاز بودند؛ (20) با این همه، ممیزه اصلی آنان نسبت به دوره ابوعنان، استفاده فرماندهان آنها از کمان‌های فرنگی در تیراندازی بود. (21)
دسته دوم نیروی زمینی مرینیان، نگهبانان خاص بودند که به نظر می‌رسد وظیفه اصلی آنها تأمین امنیت شهر و دفاع از سلطان مرینی بود، اما به وضوح معلوم است که در امور نظامی و لشکرکشی‌ها هم شرکت می‌کردند. (22) نگهبانان خاص براساس نژاد یا وظایفی که برعهده داشتند، به گروه‌های زیر تقسیم می‌شدند: (23)

1. اعلاج: (24)

غلامانی مسلمان که در تیراندازی در حالت سواره تبحر داشتند؛ (25)

2. وصفان: (26)

بردگانی سیاه‌پوست که پیرامون قصر سلطان یا اقامتگاه وی، وظیفه نگهبانی از سلطان را برعهده داشتند؛ از این‌رو، به آنها «اهل الدار» می‌گفتند؛ (27)

3. عدویون: (28)

این گروه در نزدیکی قصر سلطان اسکان داده می‌شدند تا اجرای اوامر سلطانی به سرعت صورت پذیرد؛ (29)

4. رومیان قشتالی: (30)

این گروه هم در نگهبانی شبانه از قصر سلطان شرکت می‌جست و هم در جنگها پشت سر سلطان با هدف محافظت از او سواره حرکت می‌کردند. (31)
گذشته از چهار گروه مذکور، نمیری به غلامان زنگی و همچنین ترکان، تاتارها و ترکمانان و افریقیان عراقی، مصری، شامی، یمنی و هندی نیز اشاره کرده که هر یک فرماندهی مخصوص و از جنس خود آنان را رهبری می‌کرد. (32) از این گفته می‌توان دریافت که نگهبانان خاص مرینیان بیش از آنکه از گروه‌های نژادی مرتبط با آنها؛ یعنی بربران زناته تشکیل شده باشد، از نیروهای بیگانه و غلامانی به وجود آمده بود که سلطان از یک سو از توانایی آنان در فرو نشاندن شورش‌ها بهره می‌گرفت و از سوی دیگر، به سبب اقلیت بودن‌شان خوف استقلال و قیام علیه حکومت مرکزی نمی‌رفت. با این وصف، به نظر می‌رسد تحرکات متعدد بربران، (33) سلاطین مرینی را به بی‌اعتمادی نسبت به آنها و توسل به نیروهای مزدور واداشته باشد. این نیروها بخصوص به دوره ابوالحسن در نبردهای جهادی علیه مسیحیان نقش عمده‌ای ایفا کردند. (34)

نمایش پی نوشت ها:
1- برای این تقسیم بندی نک: ماجی، ص153.
2- نک: قلقشندی، ج5، ص209.
3- ابن خلدون، العبر، ج7، ص342.
4- همان، همان جا.
5- قلقشندی، همان، همان جا.
6- ابن خلدون، العبر، ج7، ص339.
7- همو، ج7، ص342.
8- نمیری، صص 504-505.
9- همو، ص505.
10- به عنوان نمونه، بنی عامر، بنی‌سالم و غیره که در لشکر مرینی حضور داشتند، جملگی سوارکار بودند (نک: ماجی، ص154).
11- نک: ابن خلدون، العبر، ج7، صص 358-365.
12- نمیری، ص235.
13- همو، ص345 .
14- همو، ص240.
15- همو، ص248.
16- همو، ص251.
17- نمیری، ص223.
18- همان، همان جا.
19- همو، ص223، 225.
20- ماجی، ص155.
21- نمیری، ص224.
22- همو، ص223.
23- مبنای این تقسیم‌بندی، مقاله «نظم الدولة المرینیة» از محمد منونی، پژوهشگر مغربی است که بعدها از سوی محققانی، چون حامد ماجی، اعرجی و ... نیز به کار گرفته شد. (نک: منونی، ورقات، ص99-115).
24- نمیری، ص223، 444.
25- ماجی، ص155.
26- نمیری، ص225، 223.
27- ماجی، همان جا.
28- نمیری، ص225
29- ماجی، همان جا.
30- نمیری، ص226، 444.
31- ماجی، همان جا.
32- نمیری، ص444.
33- برای تفصیل این موضوع نک: فصل اول این پژوهش.
34- ابن خلدون، العبر، ج7، ص346.

منبع مقاله :
فرهمند، یونس؛ (1394)، مرینیان: سیاست، جامعه و فرهنگ در مغرب سده‌های میانه، تهران: پژوهشکده‌ی تاریخ اسلام، چاپ اول.
 


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط