مسیر جاری :
غمهای تو از راندن خونها کارم
خود نیست چرا راندن خونها کارم
در دیده من از مرگ تو خونها دارم
بر مرگ تو با به مرگ خونها بارم
هر چند که این بند ز پای افکندم
دانم که بود بند چنین یک چندم
دربند هر آنچه می دهد خرسندم
کاین نعمت ها نبود پیش از بندم
عیبم که ز من زمانی ای مشکین خال
عارم که نخواهی که کنم با تو وصال
عودم که کنی مرا به آتش بی هال
عیدم که به من قصد کنی سال به سال
دل می ندهد که از تو بردارم دل
یا تا به کسی کم از تو بگذارم دل
دانی چه کنم گم شده انگارم دل
بگریزم و در پیش تو بسپارم دل
آن دل که نخواستت چه نامست آن دل
نه از در پرسش و سلامست آن دل
دیوانه و ابله تمامست آن دل
بیزارم از آن دل و کدامست آن دل
سرما چون شد ز دست صحرا شد گل
در چادر سبز کار پیدا شد گل
بسیار همی خندد رعنا شد گل
نه نه که چو روی دوست زیبا شد گل
رویت بر من چنان که گل بر بلبل
من بر رویت چنان که بلبل بر گل
عشقت بر من چنان که غل بر صلصل
من بر عشقت چنان که صلصل بر غل
نامد به کف آن زلف سمن مال به مال
می رقص کند بر آن رخ از خال به خال
ای چون گل نو که بینمت سال به سال
گردیده چو روزگار از حال به حال
بنگر که ز شاخ می چه گوید صلصل
بفسردمی و گشت به باغ اندر گل
بنگر که چه پاسخ آرد او را بلبل
بگداخت گل و گشت به جام اندر مل
چون روی بتان گشت به باغ اندر گل
چون آب حیات شد به جام اندر مل
در هر چمنی خاست ز بلبل غلغل
بر گل می نوش بر نوای بلبل
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
از سه چيز بايد حذر كرد، ديوار شكسته، سگ درنده، زن سليطه ! «ضرب المثل ايراني»
همت بلند دار که مردان روزگار / از همت بلند بجائي رسيده اند« سعدي»
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان...
قربون سرت آقا ناشي، خرجم با خودم آقام تو باشي ! «ضرب المثل ايراني»