مسیر جاری :
چو من پروانهام نور خدا را
کجا با خود کشم کفش و قبا را
چو جان پاک در حدّ کمال است
کمال از تن طلب کردن وبال است
پروین اعتصامی
ره تن را بزن تا جان بماند
ببند این دیو، تا ایمان بماند
قبایی را که سر مغرور دارد
تن آن بهتر که از خود دور دارد
پروین اعتصامی
خوش آن که نام نکویی به یادگار گذاشت
که عمر، بیثمر نیک، عمر بیثمریست
کسی که در طلب نام نیک رنج کشید
اگر چه نام و نشانیش نیست، ناموریست...
چه کنم خانه زمانه خراب
که دلی از جفاش ایمن نیست
گل اگر بود مادر من بود
چون که او نیست گل به گلشن نیست
پروین اعتصامی
گل آن خوشتر که جز روزی نماند
چو ماند هیچ کس قدرش نداند
به هستی خوش بود دامن فشاندن
گلی زیبا شدن، یک لحظه ماندن
پروین اعتصامی
ز بیش و کم، زن دانا نکرد روی ترش
به حرف زشت نیالود، نیکمرد دهان
چه زن، چه مرد، کسی شد بزرگ و کامروا
که داشت میوهای از باغ علم در دامان...
زن نکوی نه بانویِ خانه تنها بود
طبیب بود، پرستار و شحنه و دربان
به روزگار سلامت، رفیق و یار شفیق
به روز سانحه، تیمارخوار و پشتیبان
پروین...
خرد گشود چو مکتب، شدیم ما کودن
هنر چو کرد تجلی، شدیم ما پنهان
برای جسم خریدیم زیور پندار
برای روح بریدیم جامه خذلان
پروین اعتصامی
به کار خویش نپرداختیم نوبت کار
تمام عمر نشستیم و گفتوگو کردیم
به وقت همت و سعی و عمل، هوس راندیم
به روز کوشش و تدبیر، آرزو کردیم
پروین...
نه همچو غنچه به دامان گلبنی خفتیم
نه همچو سبزه، نشاطی به طرف جو کردیم
چراغ عقل نهفتیم شامگاه رحیل
از آن به ورطه تاریک جهل رو کردیم
پروین...
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه...
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد
روزگارت بر مراد ، روزهایت شاد شاد ، آسمانت بی غبار ، سهم چشمانت بهار ،...
همت بلند دار که مردان روزگار / از همت بلند بجائي رسيده اند« سعدي»