مسیر جاری :
کو صبح نشاطی که دمی شاد برآرم؟
چون شمع سحر روزِ مرا شام رسیده
مانده است نشانی که ز من رنگ پریده است
خورشید حیاتم به لب بام رسیده
حزین...
چون سلیمان اگر امّید سلامت داری
پای آهسته نه اینجا که نرنجد موری
یکروش نیست جهان گذران ای غافل
خاک رَه گردی، اگر تاج سر فغفوری
حزین لاهیجی
خزان چه میبرد از نوبهار رنگینم؟
گل همیشه بهار است، داغ دیرینم
فتاده است به بینسبتان مدار مرا
فلک چو مصرع برجسته، کرده تضمینم
حزین لاهیجی
بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم
منظور تو بودی ز تماشای دو عالم
خم کردن سر، بهر طمع، طاعت بت بود
یک سجده نکردم به تمنّای دو عالم
حزین لاهیجی
زد نقش سخن سکّه جاوید به نامم
از صفحه دلها نشود محو، کلامم
نوریست عیان، در نظر حرفشناسان
هر مردمک نقطه خورشید، غلامم
حزین لاهیجی
چو سایه در قدم سرو خوشخرام توام
ز خویش و از همه آزادهام، غلام توام
ز داغ عشق، کشیدم پیاله چون خورشید
غم خمار ندارم، که مست جام توام
...
عریان ز صافی طینتی، از پرده نیرنگ شو
چون آب در باغ جهان، با خار و گل همرنگ شو
بشکن به دل تا میتوان، نیش زبان دشمنان
با این سبکمغزان که...
صبح جوانی ما، بگذشت و شام پیریست
از کف شراب رفته، در سر خمار مانده
چون شمع آتشین دل، خود را چرا نسوزم؟
ایّام عیش رفته، شبهای تار مانده...
چو خود برداشتی اوّل ز خاکم
دمیدی در گریبان، روح پاکم
به راز خود امانتدار کردی
دلم را مخزن اسرار کردی
حزین لاهیجی
به معنی محرمان، افشاندهاند از لفظ دامان را
سخن چون ساحل است و بحر بیپایان بود معنی
ز معنی، لفظ میسازد مسخّر ملک دلها را
سلیمان سخن را...
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد
روزگارت بر مراد ، روزهایت شاد شاد ، آسمانت بی غبار ، سهم چشمانت بهار ،...
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،...