ای شاخ امید، برگ و بار تو کجاست؟ فصل تو کدام و نوبهار تو کجاست؟ چون موج، تپیدنم به جایی نرسید ای بحر محیط غم، کنار تو کجاست؟ حزین لاهیجی

به روزگار نگردد عزیز هر که نکرد به دست خویش همی خوار درهم و دینار کسی که درهم و دینار خوار مایه گرفت از او به جای بماند از این اثر بسیار...

نام تو در آسمان دل، اختر سرخ از خون سحر مزار تو، مرمر سرخ در بین هزارها کبوتر، دل من بر گنبد تو، کبوتری با پر سرخ بهمن صالحی

بانوی قم، ای گل کویر دل ما سروی ز سلاله امیر دل ما از پای فتاده سرابیم، تو باش در غربت عشق، دستگیر دل ما بهمن صالحی

همراه ستاره‌های ناکام، سلام ای با تو بهارِ سبزْ همگام، سلام اِستاده بر آستان معصوم توایم بانوی بزرگوار اسلام، سلام بهمن صالحی

با صد امید آید اینجا درمانده‌ای، بی‌پناهی دست تهی برنگردد هرگز کسی، هیچ گاهی جعفر رسول‌زاده

دل وصف تو را به صد زبان می‌گوید وز خاک تو نکهت خدا می‌جوید تا نام تو می‌برم، به باغ دل من یک شاخه گل محمدی می‌روید بهمن صالحی

تا در قمم، غم ندارم از فتنه‌های زمانه مورم به کاخ سلیمان خاکم در این آستانه جعفر رسول‌زاده

قم، عُشِّ آل محمد قم مهد امن و امان است گنج بهشت است و در آن درّ ولایت نهان است جعفر رسول‌زاده

قم، چو فیض وجود فاطمه یافت هر چه از عزت و شرف، همه یافت گشت امُّ القُراء و گشت به نام شهر خون، شهر علم، شهر قیام حمید سبزواری