چو صبح رايت خورشيد آشکار کند
چو صبح رايت خورشيد آشکار کند شاعر : عبيد زاکاني ز مهر قبله‌ي افلاک زرنگار کند چو صبح رايت خورشيد آشکار کند سپهر...
شنبه، 6 فروردين 1390
اي شکوهت خيمه بر بالاي هفت اختر زده
اي شکوهت خيمه بر بالاي هفت اختر زده شاعر : عبيد زاکاني هيبت بانگ سياست بر شه خاور زده اي شکوهت خيمه بر بالاي هفت...
شنبه، 6 فروردين 1390
ساقيا موسم عيش است بده جام شراب
ساقيا موسم عيش است بده جام شراب شاعر : عبيد زاکاني لطف کن بسته لبان را به زلالي درياب ساقيا موسم عيش است بده جام...
شنبه، 6 فروردين 1390
چو اين پيغامها در گوش کردم
چو اين پيغامها در گوش کردم شاعر : عبيد زاکاني بکلي ترک عقل و هوش کردم چو اين پيغامها در گوش کردم دلم درياي خون...
شنبه، 6 فروردين 1390
دگر بار از سر سوزي که داني
دگر بار از سر سوزي که داني شاعر : عبيد زاکاني در آن بيچارگي و ناتواني دگر بار از سر سوزي که داني دگر ره با سر...
شنبه، 6 فروردين 1390
دگر بار آن فسونگر مرغ چالاک
دگر بار آن فسونگر مرغ چالاک شاعر : عبيد زاکاني چو پيششس مي‌نهادم روي بر خاک دگر بار آن فسونگر مرغ چالاک به جان...
شنبه، 6 فروردين 1390
چه کم گردد خدايا از خدائيت
چه کم گردد خدايا از خدائيت شاعر : عبيد زاکاني چه نقصان آيد اندر پادشائيت چه کم گردد خدايا از خدائيت دل‌افگاري...
شنبه، 6 فروردين 1390
يک لحظه ديدن رخ جانانم آرزوست
يک لحظه ديدن رخ جانانم آرزوست شاعر : فخرالدين عراقي يکدم وصال آن مه خوبانم آرزوست يک لحظه ديدن رخ جانانم آرزوست...
شنبه، 6 فروردين 1390
تنگ آمدم از وجود خود، تنگ
تنگ آمدم از وجود خود، تنگ شاعر : فخرالدين عراقي اي مرگ، به سوي من کن آهنگ تنگ آمدم از وجود خود، تنگ فرياد رسم...
شنبه، 6 فروردين 1390
چنين که غمزه‌ي تو خون خلق مي‌ريزد
چنين که غمزه‌ي تو خون خلق مي‌ريزد شاعر : فخرالدين عراقي عجب نباشد اگر رستخيز انگيزد چنين که غمزه‌ي تو خون خلق مي‌ريزد...
شنبه، 6 فروردين 1390
ز جورش در فغانم، چند نالم؟
ز جورش در فغانم، چند نالم؟ شاعر : فخرالدين عراقي گذشت از حد نفيرم، با که گويم؟ ز جورش در فغانم، چند نالم؟ که...
شنبه، 6 فروردين 1390
سهل گفتي به ترک جان گفتن
سهل گفتي به ترک جان گفتن شاعر : فخرالدين عراقي من بديدم، نمي‌توان گفتن سهل گفتي به ترک جان گفتن کي تواند به ترک...
شنبه، 6 فروردين 1390
جانا، نظري به ما نکردي
جانا، نظري به ما نکردي شاعر : فخرالدين عراقي با خويشتن آشنا نکردي جانا، نظري به ما نکردي يک کار براي ما نکردي...
شنبه، 6 فروردين 1390
چه خوش باشد! که دلدارم تو باشي
چه خوش باشد! که دلدارم تو باشي شاعر : فخرالدين عراقي نديم و مونس و يارم تو باشي چه خوش باشد! که دلدارم تو باشي ...
شنبه، 6 فروردين 1390
همي گردم به گرد هر سرايي
همي گردم به گرد هر سرايي شاعر : فخرالدين عراقي نمي‌يابم نشان دوست جايي همي گردم به گرد هر سرايي نيابم نيز آن...
شنبه، 6 فروردين 1390
راه باريک است و شب تاريک و مرکب لنگ و پير
راه باريک است و شب تاريک و مرکب لنگ و پير شاعر : فخرالدين عراقي اي سعادت رخ نماي و اي عنايت دست گير راه باريک است...
شنبه، 6 فروردين 1390
ساقي، بده آب زندگاني
ساقي، بده آب زندگاني شاعر : فخرالدين عراقي اکسير حيات جاوداني ساقي، بده آب زندگاني بي‌آب حيات زندگاني مي ده،...
شنبه، 6 فروردين 1390
نداي غيب به جان تو مي‌رسد پيوست
نداي غيب به جان تو مي‌رسد پيوست شاعر : عطار که پاي در نه و کوتاه کن ز دنيي دست نداي غيب به جان تو مي‌رسد پيوست ...
شنبه، 6 فروردين 1390
در دلم تا برق عشق او بجست
در دلم تا برق عشق او بجست شاعر : عطار رونق بازار زهد من شکست در دلم تا برق عشق او بجست دل ز من بربود و درجانم...
شنبه، 6 فروردين 1390
ره ميخانه و مسجد کدام است
ره ميخانه و مسجد کدام است شاعر : عطار که هر دو بر من مسکين حرام است ره ميخانه و مسجد کدام است نه در ميخانه کين...
شنبه، 6 فروردين 1390